موسیقی درمانی رشته ای است که در آن برای درمان و توانبخشی اختلالات جسمی و روانی گوناگون از موسیقی بهره میگیرند و موسیقی درمانگر ، متخصصی است که با تحصیلات دانشگاهی در این رشته و با استفاده از اصول و فنون کاربرد موسیقی در درمان و با توجه به وضعیت بیمار ، برنامههای مختلفی را طراحی میکند. هر چند این موارد تا حدودی اهمیت این رشته را روشن میسازد اما توانایی آن زمانی آشکار میشود که از نزدیک ببینیم چگونه یک نوجوان فلج مغزی که در کنترل حرکات خود مشکل دارد.
در نخستین جلسه موسیقیدرمانی با شنیدن موسیقی شروع به تکان دادن دستهای خود میکند و از ذوق و شادمانی میخندد و در پی آن انگیزه و میل به تکرار بیشتر حرکات که هدف درمان است ، برانگیخته میشود. در مواردی موسیقی تنها ابزار و وسیله ارتباط فعال کودک با محیط است ، مثلا یک کودک مبتلا به اوتیسم تنها کانال ارتباط آرامشبخش او با محیط ، موسیقی است. او ساعتها ضبط صوت را در آغوش میگیرد. و آهنگهای مورد علاقه خود را گوش میکند و بدین ترتیب پرخاشگری و هیجاناتش از بین رفته و با محیط اطراف خود مهربان میشود.
از برنامههای موسیقیدرمانی برای سازگاری اجتماعی، ثبات عاطفی، کنترل شخصی، افزایش تمرکز، انگیزش، احساس ارزش شخصیتی، تقویت هماهنگی ماهیچهها و تقویت مهارتهای خودیاری استفاده میشود و تنظیم برنامهها به گونهای است که به تقویت رفتار مطلوب کودکان میانجامد. کودکان استثنایی برحسب نوع نقیصه حسی و حرکتی از فعالیتهای متنوع موسیقیدرمانی استفاده میکنند. آوازخواندن، نواختن فردی و گروهی، شنیدن و انجام حرکات موزیکال، از جمله برنامههای جلسات موسیقی درمانی میباشد.
در هنر، تم، مفهومی بنیادی و زیر بنایست ، و جوهره آن به حساب میآید؛ تم، نقطه عزیمت در بیان اثر میباشد و به این جهت میتوان آن را عامل وحدت بخش در کار هنری دانست.
تم، موضوع اصلی بیان احساسات و حاوی عناصر گوناگون و مشخص است، که پرورش و دگرگونی و گسترش آنها، باعث آفرینش یک اثر هنری میشود. به عبارت دیگر، میتوان تم را نطفه تشکیل دهنده یک قطعه هنری به حساب آورد.
نخستین بار، افلاطون، فیلسوف یونانی، در کتاب «الجمهور» به طبقهبندی تمها پرداخت. فارابی، فیلسوف ایرانی سده چهارم، در طبقهبندی تمهای موسیقی، سه نوع تم را مشخص نمود: نخست تم دلنشین، که جهت رفع خستگی کاربرد داشت؛ دوم، تم محرک که قوه تخیل آدمی را فعال و برای تحریک عواطف به کار میرفت و سوم، تم واکنشی، که میتواند تصورات انسانی را تحریک نماید.
در سال 1918 اوا واسیلیوس، از بنیانگذاران موسیقی درمانی علمی، تمها را به چهار گروه تقویتی، محرک، آرامبخش و خوابآور تقسیم نمود و معتقد بود که بین موسیقیدان و شنونده، هماهنگی و ارتباطی مؤثر، برقرار گردد.به این ترتیب با یک بازنگری و بررسی طبقهبندیهای پیشین و مدنظر قراردادن اصول رواندرمانی، سه تم درمانی بنیادین 1) تمهای آرامساز2) تمهای خلقساز3) تمهای جسمانیساز پیشنهاد میشود و سایر تمها بر مبنای این تمهای بنیادین تعریف میگردند