یادداشت ها

دسته: تخصصی
۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۳

جزوه دوره دوم نمایش درمانی ویژه دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی( اسفند و فروردین و اردیبهشت 1393)

مدرس : مجید امرایی

1- روش صحبت یکنفری خود گویی یا تک گویی : این روش عبارت از صحبت یکنواخت و یکنفری مددجوی اصلی است که با خود صحبت می کند ، در این برون ریزی انفرادی حالتی ایجاد می شود که شخص در حال قدم زدن در طول صحنه و گفت و گو با خود به روشن تر شدن احساسات و افکارش کمک می کند.

2- روش بازی سازی یا (تمثیلی): در این روش مددجو، نخست در نقش هایی بسیار متفاوت تر از آنچه که خودش هست ظاهر می شود و به تدریج نقش خود را اجرا می کند هدف از این تکنیک رسیدن به بازی است اینکه مراجع بازی را بیاموزد .

3- روش رویایی یا شکوفایی عواطف نهفته: در این حال مراجع عملاً رویاهای خود را به نمایش می گذارد دیگران هم شخصیت های رویائی مددجوی اصلی را نشان می دهند. در این تکنیک نمایش درمانی شخص اول فقط به آنچه که در واقعیت اتفاق افتاده است توجه نمی کند، بلکه به جنبه های مهمتری که هیچگاه اتفاق نیفتاده و فقط در رویا و تخیل او بوده است نیز می پردازد . یکی از نتایج مهم در نمایش درمانی آشکارسازی ترس ها، انتظارات، خشم های نهفته، فرافکنی ها، درون فکنی ها، نگرش و قضاوت های شخص اول نمایشی است و نمایش درمانی به شخص اول یاری می دهد که این احساسات را تخلیه و پالایش کند. منظور از اجرا در نمایش درمانی تحقق خواسته ها و نیازها است در عمل اجراء نیاز فرد برای تحقق امیال و خواسته های وی تا حدودی برآورده می شود امیالی که در مرکزیت عواطف او قرار دارند ، نمایش درمانگر باید برای ارضای نمادین این نیاز به مددجو کمک کند.

4- روش مطالعه رفتار جمعی نمایشگران : در این حال نمایشگر اصلی با همراهی چند نفر و با بازی مشترک وضع زندگی خود را به معرض نمایش می گذارد. مشارکت یکی دیگر از فرایندهای عمل در روان نمایشگری است که در این تکنیک عبارت است از بازگویی تجارب اعضاء پایه ی این مرحله همسان سازی هم ذات پنداری است. در این مرحله هر کدام از اعضای گروه را در جمع خویش پذیرفته و ضمن خارج کردن هم از تنهایی خود ازمزایای روان نمایشگری گروهی بهره میبرند(اوراهمی 2003) .در این مرحله نمایش درمانگر شخص اول و سایر اعضای گروه به صورت یک دایره گردهم می نشینند و تجربه های درونی خودشان را بازبینی و بررسی می کنند عنصر اصلی مرحله مشارکت، پدیده همسان سازی است که بر اساس آنها نیز به طور ناهشیار فرایندهای عاطفی شخص تا حدودی تجربه می شود . مشارکت در واقع گروهی کردن یک رویداد فردی و انتقال مراجع از بیگانگان و انفکاک و تنهایی به درون فرایند حمایت گر گروه است.(پالوم، 1975). اجرا در روی صحنه پایان کار جلسه روان نمایشگری نیست بلکه پس از اجرا دو گام دیگر باقی می ماند که هر کدام نقش اساسی در تکمیل وظایف روان نمایشگری محسوب میشوند: 1- مشارکت .2- پردازش .

الف – مشارکت): عبارت است از بازگویی تجارب اعضای گروه پس از اجرا. پایه این مرحله همسان سازی یا هم ذات پنداری است. هدف اصلی مرحله مشارکت شکل گروهی دادن به یک تجربه فردی است. آنچه سبب می شود که روان نمایشگری از یک رهیافت فردی روان درمانگری به یک روش گروه درمانی تبدیل شود همین مشارکت است. پروتاگونیست (شخص اول) با حضور در جمع به واکنشهای سایر اعضا گروه نیز واقف می شود و از مزایای گروه بهره مند می گردد. سایرین نیز با بیان خویشتن یک سفر درونی را تجربه می کنند.

ب) پردازش : شامل مراحلی است که منجر به خاتمه کار گروه می شود در پردازش به موارد زیر باید توجه داشت :

1) تعمق :

2) ارزیابی :

3) اعلام خاتمه :

در انتهای کار گروه می توان تعمق و ارزیابی را با استفاده از نمایش بحث یا ترکیبی از هر دو انجام داد. در بعضی از جلسات این کار جنبه رسمی به خود می گیرد و هر یک از افراد با توجه به تجربه ای که از نمایش درمانی کسب کرده اند و بر اساس معیارهای مورد توافق اعضای گروه، به ارزیابی فرایند نمایش درمانی می پردازند. ممکن است فرد اهدافی را برای خود مشخص کرده باشد تا از طریق نمایش درمانی به آنها دست یابد در جلسه اختتامیه اهداف مذکور در پرتو رویدادهای جلسات نمایش درمانی، ارزیابی و تحلیل کند. گاهی هم نگاه به گذشته به آینده و به چگونگی پایان دادن به تجربه نمایش درمانی ممکن است ساختار محکمتری داشته باشد و موضوعات و موارد مطلوب از رل نمایشی بیرون بیایند و در همان لحظه هم مورد تعمق و ارزیابی قرار گیرند. اما بهترین شیوه در تسهیل خاتمه جلسه، نظم بخشی به اعمال رفتاری مرحله ای اجرا است این عمل به شخص اول کمک می کند تا آموخته های جلسه را به بیرون جلسه و زندگی عادی خویش انتقال دهد. بعد از تجربه اعمال جلسه، شخص می تواند با افراد مهم زندگی خویش خارج از گروه، آنها را به کار ببندد. اما در کل به نظر تمام نمایش درمانگران بهتر است در جلسه آخر موضوع تازه ای مطح نشود و در لحظه ای که اعضا از فکر در مورد آنچه در جلسه گذشته فارغ شده اند خاتمه یابد.

4- نمایش درمانی همراه با توهمات : دراین حال نمایشگر اصلی هذیان ها و توهمات خود را به عمل درآورده و به کمک نمایش درمانگر و یاور نمایشی یا تسهیلگر نمایشی با واقعیات زندگی مورد آزمایش و ارزیابی قرار می دهد .

5- روش دو نفری : این روش برای نفوذ در مشکلات و منازعات درونی مددجو بکار می رود. ممکن است از نمایشگر (یاور) در برابر نمایشگر مددجو و به عنوان این که خود همان بازیگر هم بیمار است با وی نقشی را ایفاد نماید و یا به عنوان شبهی برای ارزیابی مشکلات بیمار به او کمک کند .

6- روش چند گانه یا ترکیبی : در این روش مراجع اصلی در صحنه با چندین نفر که رل شبیه او را بازی می کنند ظاهر می شود. هر یک از شبیه ها قسمتی از شخصیت شخص اول را بازی می کنند شخصیت اول در مراحل مختلف زندگی مطرح می شود و مدد جو به این روش خود ، قضاوتگر صحنه هائی از زندگی خود است.

7- روش آئینه مانند : دراین روش مددجو و یاور نمایشی یا نمایش درمانگر رو به روی هم قرار می گیرند و مددجو تمام اعمال حرکات و رفتار های نمایش درمانگر را مو به مو انجام می دهد ، در مواردی که بیمار قادر نباشد نقش خود را به صورت حرف یا عمل اجرا کند از این تکنیک استفاده می شود ، یک شخص در صحنة نمایش درمانی قرار می گیرد و بیمار یا بیماران در قمست تماشاگران می نشینند. در این حال شخص مذکور به عنوان بیمار وارد صحنه می شود و رفتار فرد بیمار را که در بخش تماشاگران نشسته است به صحنه می آورد و مانند آئینه ای به هنرمند بیمار نشان می دهد که مردم از حرکات و رفتار و احساس او چه استنباط می کنند .

8- برون افکنی و پیش بینی در بارة آیندة بیمار : در این روش مددجو نشان می دهد که آینده خود را به چه شکل مینگرد و درباره آن چگونه فکر می کند وی زمان و مکان را در نظر گرفته و نیز اشخاصی را که فکر می کند در موقعیت های آینده با او همبستگی هایی داشته باشند در نظر آورده و این موضوعات را به روی صحنه می آورد.

9- روش نمایش درمانی از راه روانکاوی : در این روش ، یک فرضیه ، مثلاً عقیده اودیپ را می توان بر روی صحنه به معرض نمایش گذاشت و به این ترتیب به موشکافی دربارة ، عقده اودیپ در نزد مراجعان پرداخت و اعمال و عکس العمل ها و احساس های مددجویان را بررسی کرد.

10- نمایش درمانی و تعلیم و تربیت : دراین بخش نمایش درمانی به عنوان یک روش تعلیم و تربیت بکار می رود. پرستاران ، مددکاران اجتماعی و روان پزشکان نقش بیمار را بازی می نمایند و مشکلات وی را نشان می دهند.

( منبع کتاب" نمایش نوشته ها" انتشارات سرا نوشته مجید امرایی سال انتشار 1392 )

چند تذکر مهم در فرایند نمایش درمانی :

{هنگامی که روش های نمایش درمانی بدون درنظر گفتن جنبه های نظری آن به کار روند نمایش درمانگردر معرض خطاهای نسبتاً شایعی قرار می گیرد. موارد خطا را می توان پیشبینی وازلغزش در آنها جلوگیری کرد.

اگر نمایش درمانگر به مدد جو اجازه دهد که در ارتباط متقابل و بدون خشونت برای مواجه سازی در نمایش درمانی شرکت کند تا حد زیادی از لغزش به موارد خطا پیشگیری می شود.

اصول نظری مکتب «مراجع – محوری» دراین موراد کارایی زیادی دارد همچنین نمایش درمانگر باید از اشکالاتی که درجریان گروه درمانی پیش می آید، آگاهی داشته باشد همچنین باید به انتخاب افراد برای شرکت در نمایش درمانی و پیگیری پس از خاتمه درمان نیز توجه خاص داشته باشد .

تمایل به تاکید بر یک روش خاص، و ایده آل جلوه دادن بی مورد آن و توانایی نمایش درمانگر در تحمل موارد ابهام انگیز از دیگر موضوعاتی است که باید مد نظر قرار گیرد .

برخی از موارد کاربردی نمایش درمانی:

روش های نمایش درمانی درهرحیطه ای که نیاز به آشکارسازی ابعاد روانشناختی مسئله ای باشد به کار می روند. در زمینه هایی مانند تعلیم و تربیت، روان درمانی، صنعت و ارتباطات صنعتی «درگیری های بین افراد شاغل در کارگاه ها» یادگیری های تجربی و.... نمایش درمانی برنامه ای است که افراد را عمیقاً درگیر مسئله می سازد و راه حل های چندجانبه ای را برای آن پیشنهاد می دهد. بدیهی است که نمایش درمانگر باید بر حسب توانایی های فردی موقعیت مراجع و واقعیت های مکانی و زمانی، تغییراتی را در این روش ها ایجاد کند.

1- مشاغل بهداشت روانی که در بیمارستان ها- درمانگاه، مراکز روزانه، مراکز مشاوره، برنامه درمان الکلی ها، معتادان به مواد مخدر در مراکز بازپروری و دیگر موارد برنامه موثر و کاربردی است.

2- روش نمایش درمانی با کودکان و نوجوانان در یاری دادن آنها برای نشان دادن تعارضات عاطفی شان در زندگی روزمره روش های نمایش درمانی موثر است این روش ها هم در محل هایی مانند خانه،درمانگاه مشاوره کودکان، مراکز درمانی، پرورشگاه هاف درمانگاه های گفتاردرمانی.... کاربرد دارد.

3- در تحصیلات ابتدایی و متوسطه نیز می توان از روشهای نمایش درمانی استفاده کرد اما اگر شیوه آن گروهی نباشد بهتر است چون ممکن است با اجرای نمایش درمانی مسائل شخصیتی فرد در میان همسالان افشا شود و عواقبی در پی داشته باشد از این رو بهتر است از روش سوسیودرام استفاده شود. جالب اینجاست که بدانید نمایش درمانی در مذهب هم کاربرد دارد. در نوشته های مورنو درباره تبادل پویا بین انسان و خدا در یک رابطه خلاق موضوع مورد علاقه روز در گرایش های مذهبی و برخی مکاتب فلسفی است، واژگان مورنو در مورد ایفای نقش، که مرتبط با ارزش های اساسی انسانی است دارای مفاهیم « نمایش عینیت بخشی» است. با تغییراتی در روش های نمایش درمانی یک روحانی حرفه ای می تواند روش های عینی تری برای توصیف ارزش دعا یا ذکر، مراقبه، مواجهه با مرگ، ترویج اخلاق و موارد مشابه را تجربه کند. این روش در فرهنگ ایرانی و در بهترین شکل تمثیلی آن در شعر موسی و شبان سروده مولانا آمده است، که در آن چوپان به خدا عینیت می بخشد و او را ستایش می کند در حالی که موسی او را از اینگونه عبادت باز می دارد. پیام وحی به موسی تذکر می دهد که مانع عبادت چوپان به شیوه گفته شده نشود.

در مجموع از بین کاربردهای نمایش درمانی، کاربرد این روش ها در حیطه بهداشت روانی اصلی تر و مهمتر دیگر حوزه ها است .

پایه های نظری نمایش درمانی:

نمایش درمانی بیشتر مجموعه ای نظری و عملی است تا مکتب روانشناسی مستقل (بلانر،1992) این مجموعه متشکل از روش ها و اصول زیربنایی و به کارگیری آنهاست زیربنای نظری نمایش درمانی نوعی از روش شناسی است که دارای ابعاد وسیع تر از یک نظریه درمان است و برای درک آن باید دیدگاهی چند وجهی از روانشناسی داشت.

بی شک فراگرفتن فنون روان نمایشگری کاری ارزشمند است چرا که می توان به طرق مختلف آن را با سایر روش های درمانی تلفیق کرد. روان نمایشگری در تلفیق با رویکردهای روان پویشی، انسان گرایانه و شناختی رفتاری و... می تواند فرایند تجربه ای، تصاویرافزون، عمل و رابطه بین فردی مستقیم را افزایش دهد.

درمقابل، روان نمایشگری می تواند از روش های استخراج شده از رویکردهای دیگر، اعضا را به یک فرایند معنادار هدایت کند. به عنوان مثال، اگر تخلیه هیجانی رخ دهد، شخص اول و اعضای گروه می توانند به طور کامل روی آن کار کنند.

همانطور که پیشتر بحث شد، روان نمایشگری غالباً دربرگیرنده تخلیه هیجانی است، با وجود این هدف روان نمایشگری این تخلیه نیست. در مقابل، تخلیه هیجانی محصول طبیعی فرایند تلفیق یا شفابخشی است. تخلیه هیجانی به خودی خود شفابخش نیست، ولی به مراجعان کمک می کند که نسبت به احساساتی که تماسشان با آنها قطع شده است، آگاه شوند (بلانتر،2000).

اگرچه تخلیه هیجانی ارزشمند است، تجربه نشان داده است که فراهم آوردن یک بافت در گروه که اعضا بتوانند درک کنند چگونه هیجانات بند شده شان آنها و روابط شان را تحت تاثیر قرار داده است، دارای اهمیت زیادی است. ژاکوب لویی مورنو آموزش می دهد که هر تخلیه هیجانی باید در ادامه با یک تخلیه یکپارچگی همراه شود (بلانتر، 2000)

روان نمایشگری می تواند در صورت نیاز یک تخلیه شفابخش را بوجود آورد، و همچنین می تواند نیرویی قوی در انسجام بینش ها و گسترش و تمرین رفتارهای موثرباشد. از دیدگاه نمایش درمانگران تغییرات فردی عمیق فقط زمانی ممکن می شوند که اعضا یاد بگیرند چگونه آنچه را که در جلسات آموخته اند به موقعیت های روزمره انتقال دهند، که این امر یکی از بخش های حیاتی روان نمایشگری است.

همچنین ضروری است به اعضا آموزش داده شود که چگونه این تغییرات هیجانی و رفتاری مثبت را حفظ کنند. این کار می توان با کمک کردن به آنها در طرح ریزی روش های موثر مواجهه با ناکامی ها در دنیای واقعی و زمانی که با فراموش کردن آنچه فرا گرفته اند پسرفت می کنند، انجام داد.

از مناسب ترین زمان ها برای این کار شناختی عالی و صورت بندی برنامه های عمل، در انتهای جلسات جمعی و زمانی است که روان نمایشگری به پایان رسیده است. یکی از راه های بسیار خوب برای کمک به اعضا تا به برخی از مسائل هیجانی خود نزدیک شوند این است که از آنها بخواهیم در مورد معنای حالت های هیجانی برتر فکر کنند. می توان آنها را به صورت بندی تفسیرهای خود از موقعیت های مشکل شان ترغیب کرد.

افزون براین، آنها می تواندد در مورد اینکه چگونه ممکن است باورها و تصمیمات شان بر برخی از حالت های هیجانی که در روان نمایشگری تجربه می کنند، کمک کند.

به اعتقاد بلانتر (1996) یکی از مهم ترین کمک های روان نمایشگری این است که از جریان در حال رشد به سوی تلفیق فنی در روان درمانی حمایت می کند. اگرچه روان نمایشگری را می توان به نحو سودمندی در مورد انواع مختلف درمان فردی به کار برد، قدرتمندترین حالت آن زمانی است که در بافت گروهی مورد استفاده قرار گیرد. درمانگران با این چالش روبه رواند که در یک موقعت مفروض چه ابزارهایی مفید خواهند بود.

روان نمایشگری را می توان در بهترین وجه به عنوان مجموعه ای انتخابی از ابزارها به حساب آورد، تا یک رویکرد واحد که به خودی خود بتواند تمام مشکلات اعضای گروه را بررسی کند (بلانتر، 1996)

اشکال مختلف روان نمایشگری در گروه هایی با سنین مختلف کاربرد دارد. فنون روان نمایشگری را می توان به سهولت با اکثر درمان های مطرح شده (درمان آدلری، تحلیل تبادلی، درمان شناختی رفتاری، درمان چند وجهی، درمان عقلانی، هیجانی، رفتاری، واقعیت درمانی، درمان راه حل محور، خانواده درمانی و گشتالت درمانی) و.... تلفیق کرد.

روش های روان نمایشگری می تواند تکنیک های آن دسته از رویکردهای گروهی که بر جهت گیری شناختی رفتاری تاکید می کنند را ارتقا دهد. زمانی که به مطالعه سایر رویکردهای درمانبخش گروهی می پردازید، خواهید دید که چه حجمی از مفاهیم و فنون اساسی روان نمایشگری در آنچه که «درمان های جدید» خوانده می شوند، به کار رفته اند.

به یاد داشته باشید که حوزه روان نمایشگری با تکامل تدریجی همراه است. روان نمایشگری با اصلاحات مهمی در نظریه و عمل، و فراتر از کارهای اولیه ژاکوب مورینو گسترش یافته است. مورنو کمک های مهمی به روش شناسی روان نمایشگری کرده است، و در کنار آن روان نمایشگران دیگر نیز ابتکارات و کاربردهای مهم خود را بر آن افزوده اند (بلانتر، 1996)

بلانتر(1996) تاکید می کند که روان نمایشگری یک نوشدارو نیست و باید به طور صحیحی در مورد آن قضاوت کردواز آن در موازنه با سایر مهارت های گروه درمانی استفاده می شود.

در واقع، از آنجایی که عمل کردن می تواند موجب برانگیختن هیجانات شدید شود، درمانگران باید در تعهد خود نسبت به ادامه حرفه شان و آموزش هیجانی و در ببهبود بخشیدن مهارت های خود در درک و استفاده از ارزشمند ترین روش ها، فروتنی پیشه کنند. اگرچه خودانگیختگی یکی از مفاهیم اساسی روان نمایشگری است، می تواند مورد سوء استفاده قرار گیرد. لازم است که خلاقیت و جرات رهبر گروه برای بکارگیری فنون جدید با احتیاط، احترام به اعضا و اهمیت به رفاه آنها همراه گردد.

کسانی که از روان نمایشگری استفاده می کنند، باید در کار با افرادی که رفتارهای نمایشی دارند یا افراد دارای اختلالات شدید جانب احتیاط را رعایت کنند. این نکته نیز دارای اهمیت است که رهبران از تجربه و دانش برخورد با آسیب شناسی روانی برخوردار باشند. افزون بر این، آنها باید حساسیت بالایی داشته باشند تا اینکه مراجعان آشفته خود را از وضعیت درمانبخش دور نکنند. همچنین مهم است که در یک شرایط دارای ساختار به نحو مناسبی عمل شود تا احتمال اینکه مراجعان به آسیب های گذشته خود بپردازند و از مشکل فعلی خود دور شوند، کمتر شود. به عنوان مثال، درخاطرات افرادی که از اختلال پس از سانحه رنج می برند، هادگینز(2002) اقتباس پیچیده ای از ذوان نمایشگری را ترتیب داده است که در آن از یک سری فنون کاربردی برای اجتناب از سانحه سازی مجدد استفاده می شود.

همانند سایر رویکردهای روان درمانی، این نکته دارای اهمیت است که رهبرانی که از روش های قدرتمند روان نمایشگری استفاده می کنند، از چگونگی دخالت مشکلات شخصی و نیازهای ارضا نشده خود در کارکرد حرفه ای خود آگاه باشند. در این رابطه، پیش از آنکه رهبران بتوانند اثری درمانی بر گروه داشته باشند، باید از مسائل مربوط به انتقال متقابل آگاه باشند.

به عنوان مثال، برخی از رهبران ممکن است در مورد آنچه که پیشرفت کند مراجعان خوانده می شود، کم طاقت باشند. آنها ممکن است بواسطه تمایلشان به دستیابی به نتایج سریع تر، به اعمالی که برای برانگیختن هیجانات افراد برای پیشبرد نمایش است، پناه ببرند. رهبران گروه همچنین باید از چگونگی تجربه، بروز و مدیریت احساسات شدید خود آگاه باشند. اگر آنها با هیجانات خود راحت نباشند، احتمال دارد که اعضا را به سمت ابراز نکردن احساساتشان سوق دهند. تعهد مستمر به رشد شخصی خود برای کارگردان ضروری است. آگاه شدن از انتقال متقابل به همان اندازه روان درمانی، در روان نمایشگری نیز دارای اهمیت است (بلانتر،1996)

فلسفه زیربنایی روان نمایشگری با بسیاری از مفروضات درمان وجودی، درمان فردمحور و درمان گشتالتی همگون است، و در همه آنها بر درک و احترام گذاردن به تجربه مراجع و اهمیت رابطه درمانی به عنوان یک عامل درمانی تاکید می شود. اگرچه، مشاورانی که از روان نمایشگری استفاده می کنند، فرض می کنند که نقشی فعال و جهت دهنده در تسهیلگری دارند، این روش ها زمانی که روح از روح فردمحوری تبعیت شود، موثرتر خواهند بود. رهبران گروهی که صادق اند، در برقراری یک رابطه خوب با اعضا موفق اند، می توانند از نظر روان شناختی حضور داشته باشند و سطح بالایی از احترام و توجه مثبت را نسبت به مراجعانش به نمایش گذارند، می توانند به طور موثرتری از فنون روان نمایشگری استفاده کنند. یکی از بهترین احتیاط ها در استفاده مناسب از این فنون این است که کاربست درمانگر مبتنی بر مبنای فلسفه فرد محوری باشد.

برای به حداقل رساندن محدودیت ها و مشکلات بالقوه ای که ممکن است در بکارگیری روان نمایشگری وجود داشته باشد، آنهایی که از روان نمایشگری استفاده می کنند باید آموزش و نظارت کافی در این رویکرد را دیده باشند. لوتون (2001) در مورد بکارگیری غیرمسئولانه روان نمایشگری هشدار می دهد. وی معتقد است، کارگردانان ماهر نسبت به اختصاص زمان ضروری برای رشد مهارت هایشان متمایل هستند و یک برنامه آموزشی را تحت نظارت یک کلینیک با تجربه گذرانده اند. روان نمایشگری برای آن دسته از متخصصان بالینی که در قضاوت حرفه ای زمینه خوبی دارند و نسبت به استفاده از روش های سایر دیدگاه ها گشوده اند، مناسب است. به یاد داشتن این نکته ضروری است که درمانگران می توانند جنبه های خاصی از روان نمایشگر را بدون بکارگیری تمام اعمال کلاسیک این روش در مورد بسیاری از جمعیت ها به کار گیرند.

بنابر نظر زرکا مورنو(1987)، کارکرد کارگردان پیچیده و متضمن ترکیبی از هنر و علم است. وی معتقد است که آموزش یک کارگردان روان نمایشگری کلاسیک تقریباً دو سال طول خواهد کشید. هرچقدر کارگردان زندگی کاملتری داشته باشد، می تواند به طور موثرتری کارکردهای مورد نیاز روان نمایشگری را کامل کند. هماهنگی میان متغیرهای بیشمار موجود در روان نمایشگری، صرفاً یادگیری یک تکنیک در یک کارگاه آخر هفته نیست. اگرچه برخی از روش های روان نمایشگری را می تواند در سطوح ابتدایی باروش یادگرفت، مهارتهای یک روان نمایشگر موثر مستلزم صرف صدها ساعت نظارت است.

بلانتر (1996) اشاره می کند که ضروری است کارگردانها دارای دانش عملی، فنی و نظری از فنون روان نمایشگری باشند. برای تصدیق کامل ارزشها و خطرات احتمالی موجود در این تکنیک ها، کارگردانان باید در فرایند یادگیری تجربی این تکنیک ها حاضر شده باشند. آموزش مورد نیاز برای کسب مدرک کامل یک روان نمایشگر، مستلزم داشتن مدرک کارشناسی ارشد در یکی از حرفه های یاری رسان و بیش از 780 ساعت کار تجربی با تحت نظارت است. مدرک شامل یک امتحان در مورد مسائل اخلاقی، دانش عملی و نظری و مشاهده مهارت های فرد در رهبری روان نمایشگری است.

دانشجویان روان نمایشگری باید این فرایند را با تمام نقشهای موجود تجربه کنند: یاریگر، حضار، کارگردان و خصوصاً فرد اول. با قرار گرفتن در فرایند روان نمایشگری، نه تنها افراد چیزهای بسیار زیادی در مورد خودشان یاد می گیرند، بلکه حساسیت نسبت به نقش مراجع را نیز گسترش می دهند. رهبری نامناسب – به عنوان مثال، مجبورکردن اعضا به انجام فعالیتی که آمادگی آن را ندارند- می تواند نتایج منفی جدی در پی داشته باشد. برای دستیابی به یک تجربه درمانبخش، کارگردان باید حساسیت و تخصص بالایی داشته باشد.

گروه درمانگرانی که به بکارگیری روان نمایشگری در سبک رهبری خود علاقمندند، باید بدانند که قرار نیست در اولین تلاش های خود در اجرای این روشها موفق باشند. برخی از گروه درمانگران مبتدی، زمانی که به ویژگی های شخصی، مهارتها و دانش مورد نیاز برای ایفای موثر نقش و کارکردهای یک رهبر روان نمایشگری فکر می کنند، دچار یاس می شوند. با انجام تمرین نظارت شده، تجربه به عنوان یک عضو روان نمایشگری و آموزش تخصصی، گروه درمانگران قادر خواهند بود شایستگی لازم برای به کارگیری فنون روان نمایشگری در گروههای خود را به دست آورند.

منابع:

1- نمایش درمانی در مسیر تکامل مجید امرایی انتشارات دانژه

2- نمایش نوشته ها مجید امرایی انتشارات سرای روزنامه نگاران.

3- بلانر،دام (1383). درون پردازی روان درمانی با شیوه های نمایشی (تئاتردرمانی)، ترجمه دکتر حسن حق شناس و دکتر حمید اشکانی، تهران: رشد.

4- جونر، فیل(1383)، تئاتردرمانی و نمایش زندگی، ترجمه چیستا یثربی، تهران: قطره.

5- محامدی، منیژه (1386). درام درمانی، تهران: قطره.

6- استفاده از جزوه تئاتردرمانی دکتر احمد اعتمادی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی.

7- استفاده از ترجمه های دانشجویان دکتری مشاوره در زمینه تئاتردرمانی.