یادداشت ها

تصاویر بیشتر
دسته: متفرقه
۲۰ آذر ۱۳۹۱

الو، دکتر ، حال تئاتر خوب نیست

از: مجید امرایی

آیا تا کنون به این موضوع اندیشیده اید که چرا راهکارهای ارائه شده کارشناسان و صاحب نظران تئاتر از سوی مدیران چندان با اقبال رو به رو نمی شود ؟! چرا طرح های مدیران در نیمه راه ابترمی ماند و چرا حال تئاتر ایران اینقدر خوب نیست؟ و برای این ناخوشی چه باید کرد ، این سوالاتی است که در یادداشت زیر تلاش می شود از دیدگاه صاحبنظران به آن پرداخته شود . تئاتر ایران ظرف سال های گذشته همواره به عنوان یکی از پرچالش ترین بخش های معاونت هنری بوده است گروهی سوء مدیریت ، عده ای کمبود بودجه و گروهی کمبود فضای سخت افزاری (سالن تئاتر) را به عنوان مهمترین مشکلات تئاتر ایران می دانند هر چند در این بین نظراتی چون ضعف آموزشی ، عدم توجه به تئاتر شهرستان و بی توجهی به ساماندهی گروه های حرفه ای و عدم شناخت تئاتر ملی را از دیگر مسائل مهم عرصه تئاتر کشور می دانند.

همچنین هستند کسانی که کم توجهی به صنوف تخصصی تئاتر و عدم حمایت از تشکل های صنفی را از جمله مسائل مهم این عرصه بر می شمرند .

دراین بین گروهی از صاحب نظران عوامل استرس زای محیط کار تئاتر و عدم توجه به شایسته سالاری را نیزاز دیگرعوامل بحران زا در حوزه تئاتر کشور می دانند که منجر به واکنش های منفی از سوی کارکنان و هنرمندان این عرصه شده است.

اینان عوامل استرس زا در عرصه تئاتر ایران را به چهار دسته( روابط بین مسئولین و هنرمندان ) ، (عدم توجه به شغل بودن تئاتر) ، (ضوابط و آیین نامه های خود ساخته اداری در پیش تولید تئاتر) و (امکانات و تجهیزات فضای کار و سالن اجرا ) تقسیم می کنند که البته در حوزه مدیریت تئاتر باید به هر بخش بطور جداگانه پرداخت زیرا متاسفانه در مقاطع مختلف مدیریتی تصمیمات شخصی و به دور از ضوابط در این عرصه همواره این عوامل استرس زا را تقویت کرده است آن هم در شرایطی که تا کنون نه مدیریت تئاتر توانسته پاسخگوی مطالبات هنرمندان باشد نه تئاتر به عنوان شغل شناخته شده است و نه بسیاری ازوعده های مسئولان واقعی ملموس و محقق شده است .

اما در این بین نمی توان اشاره ای به نظام اداری معاونت هنری نداشت این بخش به عنوان مهمترین متولی عرصه هنر کشور موظف است نقشه راه حوزه هنر از جمله تئاتر را مهیا کند که متاسفانه تا کنون از داشتن یک مهندسی هنری تعریف شده در عرصه هنر محروم بوده است و اصولا نظام مندی خاصی در برپایی برنامه ها وجود ندارد شاهد مثال خیل مطالبات در عرصه های اجرایی تئاتر، سخت افزاری و نرم افزاری ، ضعف آموزش و پژوهش ، نبود آماری دقیق و حتی نسبی از جامعه هدف ، بودجه نامشخص و به دوراز تعریف بین بخشی و ده ها مورد دیگر از جمله مواردی است که عرصه مدیریت هنری کشور همواره از آن رنج می برد .

معاونت هنری می بایست همچون دیگر سازمان های اداری تعریف شده بر سه رکن مدیریت ، قانون و نقدینگی (پول) مبتنی باشد .اما متاسفانه سوء مدیریت بر این حوزه ظرف دو سال گذشته موجب مشکلات و معضلات بسیاری شده اگر در دوره می توانستند به نحو احسن نقدینگی و قانونمداری را در توزیع عادلانه حمایت های مالی از گروه های نمایشی به کار گیرند ، یعنی با استفاده از نقدینگی نیازمندی های عرصه تئاتر کشور را از قبیل حمایت از گروه های تئاتری ، امکانات سالنی و سخت افزاری ، تجهیزات و... را مهیا کرده و در چهارچوب قانون به نحو احسن مورد استفاده قرار دهند ، حوزه تئاتر کشور به نحو شایسته و مطلوب در راستای اهداف مربوط با کمترین هزینه و بیشترین بازدهی ادامه حیات می داد اما متاسفانه به دلایلی که برخی از آنها به طور مستقیم به سوء مدیریت ها برمی گردد موجب شده تا عرصه تئاتر و در درجه ای بالاتر مدیریت هنری ما همواره به عنوان یکی از پر چالش ترین حوزه ها مطرح باشد و طرح ها عموما ابتر و نیمه تمام رها شوند و این حوزه در نگاه جامعه هنری به گورستان طرح های نیمه تمام تبدیل شود .

صاحب نظران براین باورند که مدیریت هنری نتوانسته نقش خود را به خوبی درهدایت امور تئاتری ایفا کند ، پس دو رکن دیگر یعنی قانون و نقدینگی نمی توانند حیات سازمانی تئاتر را نجات دهند .اینان میگویند ضرورت دارد نظام مدیریت هنری در کشور مثل نظام پزشکی و مهندسی و...تشکیل شود و افرادی که شایستگی لازم را دارا هستند ، مجوز قرار گرفتن در پست های هنری را پیدا کنند . به گونه ای که حداقل شرایط قرار گرفتن در پست های هنری باید داشتن تحصیلات لازم در رشته تخصصی باشد . قطعا با توجه به سطوح مختلف مدیریت هنری ویژگی های دیگری نیز برای انتصاب در مشاغل تخصصی باید تبیین شود.

به این مسائل جا به جایی اتوبوسی مدیران و کارکنان با تغییر یک شبه مدیر نیز اضافه می شود که گاه مدیری در یک سازمان تغییر می کند و به اصطلاح با اتوبوسی از هم مسلکان خود وارد سازمان جدید می شود و روز از نو روزی از نو .

البته این فرآیند با جا به جایی های بعدی به صورت یک سیکل تکرار می شود ، بطوری که در اداره کل هنرهای نمایشی همواره باید انتظار کشید که اتوبوسی دیگر در ایستگاه تئاتر توقف کند تا این چرخه ادامه داشته باشد .

در نگاه خانواده تئاتر کشور مرکز هنر های نمایشی به مکانی برای تمرین مدیریت تبدبل شده و دود ناکار آمدی ها همواره در دیدگان خانواده تئاتر کشور می رود ، افرادی مدتی می آیند و سپس می روند و جای به دیگری میسپارند اما حکایت همچنان باقی است .

" داریوش ارجمند " بازیگر و پیشکسوت عرصه تئاتر ایران نبود آموزش و جشنواره زدگی را معظل تئاتر می داند وی می گوید " فراموش کرده‌ایم تئاتر هنر است ، همیشه بخش‌نامه و آئین نامه داشته‌ایم تئاتر هنری مقدس است و باید بدانیم که چرا تئاتر کار می‌کنیم و چگونه کار کنیم . باید به بچه‌های شهرستانی آموزش داد تا بدانند که با تئاتر می‌توان جهان خود را تبیین کرد، افکار خود را معرفی کرد ، گاه جشنواره‌ها تنها برای جایزه گرفتن است.

به اعتقاد وی "بستر رویش هنرآزادی است و ما باید به هنرمندان تئاتر شهرستان بیاموزیم که با تئاتر می‌توانند جهان خودشان را نقد کنند ، هنر با ریاضیات فرق می‌کند. علم در تمام دنیا یکسان است اما هنر اینگونه نیست و فرمول نمی‌پذیرد ، بستر رویش هنر، آزادی است.

وی معتقد است هنر استقلال می‌خواهد آن چیزی که هنرمند تئاتر ما از آن دریغ شده است باید یاد بدهیم که چگونه فکر کنیم و به چه چیزی فکر کنیم . راه اندازی مراکز آموزش تئاتر قادرند چنین افرادی را آموزش دهند اما دریغ از این اتفاق .برای رهایی از شخصیت‌های کاذبی که به خود گرفته‌اند باید راه ما از آموزش تئاتر بگذرد.

" سهراب سلیمی" مدرس و کارگردان تئاتر نیز براین باوراست که سوء مدیریت ها منجر به نابسامانی عرصه تئاتر کشور است وی میگوید " تمام آنچه که مدیران فکر می‌کنند در شهرستان اتفاق می‌افتد ،اتفاق نمی‌افتد . برخی گروه‌ها مستقر شده‌اند و کار می‌کنند اما چیزهایی که ما می‌بینیم ، تکرار اجراها و پیگیر درآمد بیشتر بودن است مدیریت کمرنگ تئاتر در استان‌ها اصلا دیده نمی‌شود.

وی معتقد است خروجی دانشگاه‌ها خیلی مفید و ثمر بخش نیست. در این میان کسانی که واقعا استعداد داشته باشند هم سرمایه و ایده خودشان را از شهرستان به تهران می‌آورند و از امکانات اینجا استفاده می‌کنند.

وی ارائه آمارهای غیر واقعی در حوزه اجرای عمومی تئاتر در شهرستان ها و نبودن اجرای عمومی مستمر را دلیلی برای افت تئاتر در شهرستان‌ها می داند .

داریوش مودبیان از جمله استادان عرصه تئاتر کشور معتقد است تئاتر شهرستانها وضعیت خوبی ندارد زیرا مسئولین به کمیت بسیار اهمیت می‌دهند اما کیفیت سال به سال نزول می یابد.

وی عدم شناخت کافی از تئاتر را مشکلی می داند که در عرصه مدیریت تئاتری دچار آن شده ایم و می گوید آسیب‌شناسی کلمه‌ای است که امروزه در همه امور ازآن استفاده میشود اما چون ما با واژه شناخت و دانش مشکل داریم نمی‌توانیم تعریف درستی از آسیب شناسی داشته باشیم . در واقع هر پدیده‌ای که مورد آسیب‌شناسی قرار می‌گیرد ابتدا باید خودش شناخته شود پس ما باید ابتدا تئاتر را بشناسیم و هدف از تئاتر در شهرستان را بررسی کنیم.

مودبیان بر این باور است که در زمینه تئاتر به یک پژوهش کاربردی نیاز داریم از آن جهت کاربردی که در این زمینه مقاله‌ها و بحث‌های زیادی بوده اما هیچ کدام به نتیجه نرسیده است چون آنها کاربردی نبوده است .

وی معتقد است با اینکه ما آمارهای زیادی داریم و مسئولین به کمیت بسیار اهمیت می‌دهند اما کیفیت سال به سال نزول پیدا کرده است.

این استاد دانشگاه می افزاید وقتی که ابزار سخت‌افزاری بودجه و همه عوامل تئاتر در تهران جمع شده‌اند همه در این مکان تمرکز می‌کنند. اما بیایید نگاهی به کشورهایی که آرمان ملی و فرهنگی مانند ایران دارند بی‌اندازیم ، ترکیه ‌،الجزایر و تونس‌ جزء کشورهایی هستند که تئاتر درآنها هم مانند ایران وارداتی بود و تنها ثروتمندان مخاطب آن بودند اما آنها توانستند با استفاده از الگوهایی، تئاتر را رشد بدهند ما هم می‌توانیم با رجوع به الگوهای آنها تئاتر مان را بالنده کنیم.

این کارگردان تئاتر تعدد مراجع تصمیم گیرنده در استان‌ها را یکی دیگر از دلایل منطبق نبودن تصمیم گیری‌ها می داند و میگوید برای گسترش تئاتر در استانها ارگانهای زیادی تلاش کرده‌اند مانند ارتش ‌، شرکت نفت و حتی دانشگاه‌ها و.... اما امروزه شاهد مشارکت زیادی از سوی آنها نیستیم برای مثال در دانشگاه‌ها گروه‌های هنری وجود ندارند و تئاتر دانشگاهی رو به خاموشی است .

مودبیان میگوید کشورهای بزرگ متوجه شدند که تمرکز امکانات و ابزار در مرکز باعث میشود که مانند یک جار و برقی بهترین نیروهای شهرستان‌ به سمت مرکز کشیده شوند پس برای این مشکل باید راه حلی پیدا کرد.

وی معتقد است باید اساسنامه‌ای تنظیم شود که در آن هدف جشنواره ها تعریف شود چون جشنواره‌ها می‌توانند ابزار ارتقاء سطح کیفی تئاتر کشور باشند.

مودبیان براین باور است که بهترین هدیه برای گروه‌های شهرستانی اجرای عمومی است و اینکه به مساله آموزش درام نویسی در شهرستان‌ها دقت کنیم و متون ادبی و بومی خودمان را در کنار متون ترجمه استفاده کنیم مسئله ای که تئاتر ما از آن دریغ شده است .

اما به راستی چه باید کرد تا تئاتر ایران مسیر رو به رشد و ترقی خود را به درستی طی کند و این چرخه تکرا ر و روزمرگی از حوزه تئاتر ایران رخت بربندد ./ مجید امرایی/ مدرس و پژوهشگر فرهنگی و هنری/