یادداشت ها

دسته: متفرقه
۱۷ اسفند ۱۳۸۸

تهیه و تنظیم : مجید امرایی - تله موش ( به انگلیسی : The Mousetrap) موفق ترین نمایشنامه آگاتا کریستی نویسنده انگلیسی داستان‌های جنایی (و یا بقولی پلیسی) است. این نمایشنامه از زمانی که برای اولین بار در سال ۱۹۵۲ در لندن به روی صحنه تئاتر" آمباسودر" رفت همواره و بدون وقفه در تئاتر‌های لندن بر روی صحنه بوده‌است. در تاریخ هنرهای نمایشی طولانی ترین زمان بر روی صحنه بودن متعلق به این نمایشنامه ‌است که به یکی از جاذبه‌های توریستی" لندن " تبدیل شده ‌است و گردشگرانی که از این شهر بازدید می‌کنند سعی می‌کنند تا آنجا که مقدور است تماشای آن را از دست ندهند. تله موش را آگاتا کریستی در ابتدا بصورت یک نمایشنامه ۲۰ دقیقه‌ای بنام " سه موش کور " برای رادیو نوشت ولی بعدا وقتی نسخه جدیدی از آن را با همان پیرنگ برای بردن به روی صحنه تئاتر آماده می‌کرد، هم‌زمان یک داستان کوتاه نیز از روی آن نوشت. کریستی امید فراوانی به موفقیت اجرای تئاتری تله موش داشت و بهمین دلیل و بخاطر اینکه ماجراهای آخر نمایش لو نرود از انتشار داستان کوتاه آن در بریتانیا ممانعت بعمل می‌آورد . پیرنگ نمایشنامه : تله موش نمایشنامه‌ای است دو پرده‌ای که ماجراهای آن در یک مهمانخانه و در یک روز برفی زمستان اتفاق می‌افتند . ساختمان این مهمانخانه که قبلا یک عمارت بزرگ اربابی بوده ‌است اخیرا توسط زوج جوانی بنام مالی Mollie و گیلز رالستون Giles Ralston خریداری و به یک مهمانخانه تبدیل شده ‌است . خود این زوج مدیریت این مهمانخانه را بعهده دارند . در آغاز نمایش، مالی و گیلز مشغول آماده سازی مهمانخانه برای ورود اولین میهمانان و تدارک وسائل پذیرایی از آنان هستند . از آنجا که این زوج تجربه‌ای در اداره یک مهمانخانه ندارند و آشپزی مالی هم زیاد خوب نیست، هر دو اندکی عصبی و دستپاچه هستند . آنها علاوه بر این نگران بارش برف و امکان بند آمدن راه‌ها نیز هستند . قبل از اینکه اولین میهمانان وارد شوند، در اخبار رادیو شنیده می‌شود که یک زن بنام" مارین لیون" در شماره ۲۴ خیابان کالور Culver واقع در پدینگتون Paddington (لندن) به قتل رسیده ‌است و پلیس در این رابطه علاقه مند است با مردی که پالتویی تیره رنگ بتن ، شال گردنی روشن به دور گردن و کلاهی شاپو بسر دارد در رابطه قرار بگیرد و سوالاتی را با او در میان بگذارد . در همین لحظهٔ نمایش تماشاگران گیلز را می‌بینند که وارد خانه می‌شود و لباس‌هایی بتن دارد که دقیقا مطابق لباس‌هایی است که همین چند لحظه قبل در اخبار رادیو شرح داده شد . میهمانان یکی بعد از دیگری وارد می‌شوند. کریستفر ورن Christopher Wren جوانی است با ظاهر مسخره که ادعا می‌کند مهندس معماری است. او نسبت به مبلمان و دکوراسیون مهمانخانه علاقه فراوانی ابراز می‌دارد و به ‌نظر می‌رسد که از مالی هم خیلی خوشش می‌آید. او حتی داوطلب می‌شود که اگر مالی اجازه بدهد در کارهای آشپزخانه به او کمک نماید . گیلز زیاد از این جوان، که بعقیده او کمی سبک مغز است، خوشش نمی‌آید. میهمان بعدی که وارد می‌شوند خانم بویل Mrs Boyle و سرگرد متکالف Major metcalf هستند. این دو مشترکا با یک اتومبیل وارد می‌شوند چرا که در آن هوای بد موفق به یافتن وسیله نقلیه دیگری نشده‌اند. خانم بویل، که شباهت به خانم مدیرها دارد، پرتوقع و سخت گیر است. او به محض ورود شروع می‌کند از مهمانخانه و صاحبانش ایراد گرفتن . سرگرد متکالف که خود را یک سرباز بازنشسته معرفی می‌کند مردی مودب و بردبار به‌نظر می‌رسد . آخرین میهمانی که وارد می‌شود زن جوانی است بنام خانم کیس ول Miss Casewell که ظاهر و رفتاری مردگونه دارد . لباس‌های که او بتن دارد نیز شبیه همان لباس‌هایی است که بنا به گفته پلیس مظنون به قتل بتن داشته ‌است وادامه داستان .... ریچارد آتن بورو منتقد آثار کریستی می گوید : «تله موش» نماد یک هنر کلاسیک است . استیفن ویلی کوهن دیگر منتقد تئاتر هم اعتقاد دارد این نمایش برای ابد است. نانسی سیبروک ۱۵ سال در پشت صحنه بافتنی بافت تا نامش به تاریخ بپیوندد! دو تهیه کننده فیلم از بریتانیا که امتیاز ساخت یک فیلم را از روی تله موش خریده بودند، آن قدر نوبت شان نشد که مردند! نمایش «تله موش» براساس رمان پلیسی آگاتا کریستی معروف و بریتانیایی، اخیراً پنجاهمین سال بر صحنه بودنش را در لندن جشن گرفت. در آن شب اجرای شماره 80720 امین این نمایش به روی صحنه رفت و از آن زمان تا به حال بیش از ۴۰ اجرای تازه نیز برآن آمار اضافه شده است . اما این روند کی متوقف می شود؟ هیچکس نمی داند. نمایشی که نیم قرن در بریتانیا عمر کرده و رد پایش در بسیاری از کشورهای دیگر نیز محسوس و محکم است، حتماً چیز خاصی دارد. «سراستیفن ویلی کوهن» تهیه کننده ی این نمایش در جواب این سؤال می گوید: دلیلی نمی بینم که این نمایش روزی تعطیل شود. منظورم برای همیشه است! درواقع «تله موش» همپا با قصر باکینگ هام و کلیسای وست مینیستر، بهترین موارد و مناطق توریستی در بریتانیا طی دهه های اخیر به شمار آمده و بیشتر از هر جای دیگری بازدیدکننده داشته اند. ریچارد آتن بورو منتقد و بازیگر، تهیه کننده و کارگردان قدیمی و معروف سینما و تئاتر بریتانیا که در جمع تهیه کنندگان اوریژینال و اولیه ی نمایش حضور داشت، می گوید : بله، «تله موش» خودش تبدیل به یک انستیتو و یک پدیده ی زیستی شده است و همه به آن عادت کرده اند و دیگر نمی تواند که نباشد! از آتن بورو که در آستانه ی ۸۰ سالگی است و سابقه ی ساخت فیلم چندین و چند اسکاره ی «گاندی» و همچنین «فریاد آزادی» و «چاپلین» را دارد، خواسته بودند در شب پنجاه ساله شدن «تله موش» در محل اجرای آن حضور یابد و برای مردم و حاضران سخن گوید. او می افزاید: تردیدی نیست که ماندگاری حیرت انگیز این نمایش و طول کشیدن اش تا حالا نشان دهنده ی استادی نویسنده قصه و اجرای جذاب آن توسط عوامل ساخت نمایش است. همه ی اینها به روشنی و سادگی به ما می گوید که بایک هنر و نمایش کلاسیک طرف هستیم. و البته یک دلیل دوام چشمگیر این نمایش و فرار دا ئمی «موش» کریستی از «تله» ی زمان، این است که طبعاً همیشه نوجوان ها و جوانانی هستند که اصلاً این نمایش را ندیده اند و برای همه ی آنها جاذبه ی اصلی مثل سایر داستان های آگاتا کریستی این است که در پایان کشف کنند و ببینند که بالاخره قتل مورد بحث را چه کسی انجام داده است و تا زمانی که کسانی هستند که این مسأله را نمی دانند دلیلی برای نگه داشتن تله موش بر روی صحنه وجود خواهد داشت! «تله موش» در ابتدا و در اصل در سال ۱۹۴۷ و با نام «۳ موش کور» به عنوان یک نمایش رادیویی ۳۰ دقیقه ای توسط کریستی نوشته شد و در سال ۱۹۵۲ برای اولین بار در صحنه ی تئاتر لندن به اجرا درآمد. اینک این نمایش بیش از ۱۱ میلیون بیننده داشته و در ۴۵ کشور مختلف به اجرا درآمده است و صاحب ۳ رکورد در کتاب رکوردهای گینیس است. 1- دیرپاترین نمایش تئاتری در تمامی سطح دنیا. 2- دیرپاترین هنرپیشه تئاتری نیز از تله موش سربرآورده است. او دیوید ریون است که نقش میجر متکف را در ۴۵۷۵ مرتبه ی اجرای نمایش بازی کرد. 3- عنوان طولانی ترین هنرپیشه ی جانشین و ذخیره نیز به خانم نانسی سیبروک از همین نمایش می رسد. او که کارش ایفای نقش در صورت بیمار شدن و یا غیبت با دلیل یا بی دلیل آکتورهای اصلی بود(و معمولاً کمتر به این مهم دست می یافت!) به مدت ۱۵ سال و طی ۶‎۲۴۰ مرتبه ی اجرای «تله موش» در پشت صحنه می نشست و کار دیگران را می دید و آن قدر برایش عادی شده بود که همان جا بافتنی می بافت! اما نکات جالب دیگر: از وسایل اجرای اوریژینال شب های نخست در ۵۰ سال پیش، هنوز یک شیء باقی است و در اجراهای فعلی نیز مورد استفاده قرارمی گیرد. آن شیء ساعتی است که روی لبه دیوار و بالاتر از بخاری قراردارد. اما اسلحه ای که در اجراهای اولیه در صحنه وجود داشت ، الآن در موزه ی "ویکتوریا اند البرت "شهر لندن نگهداری می شود و عتیقه شده است! آگاتا کریستی یکی از بهترین نویسندگان آثار دلهره آور تاریخ که از روی کتاب های پلیسی اش هزاران فیلم و نمایش ساخته شده است، حق و فروش امتیاز نمایش «تله موش» را به نوه اش "میتو پریکارد" سپرده بود و این کار را زمانی انجام داد که فقط ۹ سال از عمر پریکارد می گذشت. پریکارد اکنون و سالها پس از مرگ مادر بزرگ هنرمندش می گوید: تله موش و اشتیاق حل شدن موضوع و چهره نشان دادن قاتل، هنوز برای مردم دنیا جذاب است. چندی پیش در کنار یک گروه از ژاپنی ها این نمایش را تماشا می کردم و آنها به شدت هیجان زده شده بودند و در پایان کار با روشن شدن موضوع به وجد و حیرت درآمده بودند.این چنین بوده است که «تله موش» به سرمایه گذاران اولیه ی خود هزار برابر سود رسانده است اما نه برای همه: دو تهیه کننده ی فیلم و سینما سالها پیش حق ساخت یک فیلم سینمایی را از روی تله موش خریدند اما با این شرط که این کار تنها ۶ ماه پس از بسته شدن اجرای تئاتری آن صورت می پذیرد اما این نمایش تمام نشده است که نشده است و آن دو تهیه کننده الان مرده اند و بقیه هم ریسک نمی کنند که کار آنها را تکرار کنند و به سمت این پروژه ی مرگ ساز بروند! شاید دلایل مشابهی را بتوان بر توفیق نمایش های دیرپا و بسیار خوب "اندرو لوید وبر" نویسنده ی بزرگ نمایشهای موزیکال بریتانیا طی دهه های اخیر آورد و در این ارتباط «گربه ها»، «شطرنج»، «استارلایت اکسپرس» و «شبح اپرا» مطرح اند که آخری هنوز بر روی صحنه است، با این وجود حتی دیرپاترین نمایش های لویدوبر که نابغه ای به دور از تردید است، هنوز نتوانسته است رقم ۲۸ سال متوالی را رد کند اما «تله موش» قرن دوم زندگی اش را آغاز کرده و همین حالا نیز طرحهایی تازه برای اجرای مجدد آن در چند ایالت آمریکا در بهار ۲۰۰۳ (۱۳۸۲) در دست بررسی و اجرا است. شاید هم این جادوی کریستی است که هرچند کند و فاقد سرعت و شتاب است اما هرگز رنگ نمی بازد.