اخبار

۲۸ مهر ۱۳۸۸

مجید امرایی نمایش «زیتون مام میهن» یکی از آثار اجراشده در بخش خیابانی جشنواره تئاتر فجر امسال بود که با موضوع مردم فلسطین و غزه برای تماشاگران اجرا شد. آنچه می خوانید یادداشت «مجید امرایی» کارگردان این نمایش است:
یکی از زیباترین صحنه هایی که در طول عمرم دیده ام و هنوز هم آن را از کودکی تاکنون به یاد دارم نبرد چند مورچه مهاجم با مورچه ای بود که در حال حمل یک دانه گندم به لانه اش بود و چه مقاوم بود آن مورچه و برای من کودک هم چه زیبا بود این مقاومت کردن و حفظ و نگهداری از دانه گندم که مایه حیات و زندگی مورچه کوچکی بود که تا سرحد جان از حریمش دفاع می کرد و این تعبیر من از مقاومت در مقابل متجاوز به حریم دیگران است که تا هم اینک هم عمل آن مورچه کوچک اما جسور و مقاوم را می ستایم.
اما فلسطین، لبنان و غزه سرزمین دردهای بی پایان، سرزمینی که سال های سال است مردمانش پیش از تولد و از نطفه دفاع و مقاومت را می آموزند و غریزی مقاومند و حق طلب و سهم من کوچک ترین مدعی هنر نمایش به تصویر کشیدن است؛ به تصویر کشیدن این مقاومت و از جان گذشتگی و احقاق حق و ظلم ستیزی با دشمن غدار مهاجم که قصد براندازی و تصاحب کیان ملت ها را دارد.
نمایش «زیتون مام میهن» تلاش هنرمندان جوان در سرزمینی است که تاریخ دیرین ظلم ستیزی اش سرآمد همه اقوام است.
گروهی قصد تصاحب سرزمین کسی را دارند که در آرامش و با لطافت و زیبایی در حال زندگی کردن است مهاجمین آمده اند که بمانند و آن محل را نشیمنگاه خود سازند. تاس می اندازند و سرزمین دیگری را بین خود تقسیم می کنند اما غافل از این که این سرزمین مردمانی دارد از جنس بلور و سنگ، مردمانی ذاتاً مدافع و حق طلب که شکست را نیاموخته اند و پیروزی را در مرگ پاک می دانند. جدال درمی گیرد و در این بین این مردم حقیقت طلبند که پیروز واقعی اند.
در نمایش «زیتون مام میهن» زبان  طنز و کمدی انتخاب شده است اما در پس این خنده یک واقعیت انسانی نهفته است و آن مقاومت در مقابل دشمن ستمکار است دشمنی که مرزها را نمی شناسد و زورگویانه قصد پایمال کردن حق را دارد درست همانند آن مورچه های مهاجم خون ریز است و خون خوار اما احمق و ترسو و این است مضمون نمایش «زیتون مام میهن».
نمایش «زیتون مام میهن» نمایشی کمدی با ساختاری ساده در اجرا و ابزاری محدود و اندک است اما بن مایه تفکری آن محکم و منسجم است و این مهمترین عنصر اجرایی برای نمایش خیابانی است که طرحی منسجم داشته باشد و چه زیبا لحظه ای بود آن هنگام که پنج حلقه تماشاگران برای دیدن این نمایش تنگ هم ایستاده بودند و تشکر پیرمردی که با زبان پدرانه اش گفت: دست مریزاد خوب گفتید بدون این که حرف بزنید