صاحب نظران معتقدند که نمایش درمانی در درمان بسیاری از معضلات و اختلالات شخصیتی ، بحث های تربیتی ،آموزشی و اخلاقی ، ابعاد پرورشی و آموزشی هم به درستی مورد استفاده قرار می گیرد به همین دلیل شیوه نمایش درمانی را به عنوان درمانی مهم در حوزه های مختلف آموزشی ، تربیتی و پرورشی موثر دانسته اند در این راستا گروه های بسیاری در مراکز درمانی دنیا و هم درمراکز آموزشی و گاه در مراکز صنعتی و حتی سرباز خانه ها و آسایشگاه ها و سرای سالمندان و مراکز اصلاح و تربیت و...این شیوه را به درستی وکاربردی مورد استفاده قرار داده اند .
در این مسیر شیوه نمایش درمانی در ایران برای نخستین بار بر روی مصدومان بازمانده از جنک توسط تیم درمان بیمارستان روانپزشکی سعادت آباد به مدت 7 سال مورد ارزیابی و آزمون قرار گرفت که در این مدت تحقیقات مختلفی صورت گرفت و نشانگر این واقعیت بود که در رفع بسیاری از اختلالات روحی و روانی از شیوه نمایش درمانی به درستی می توان استفاده کرد .
امروزه شیوه نمایش درمانی در برخی از کشور ها برای افراد مبتلا به اختلال دو جنسی مورد استفاده قرار گرفته است و خروجی این تحقیقات نشانگر آن است که این بیماران پیش از عمل جراحی نهایی با شیوه نمایش درمانی قادر خواهند شد با شخصیت جدید خود به درستی کنار آیند .
در این شیوه درمانی برای کنار آمدن فرد با موقعیت و نقش فردی و اجتماعی جدید توسط نمایش درمانگر تمرینات در نظر گرفته می شود که در نهایت منجر به کنار آمدن مراجع با نقش جدیدی می شود که قرار است پس از عمل جراحی با آن زندگی کند .
این شیوه درمان غیر دارویی در ایران برای نخستین بار توسط تیمی به سرپرستی” مجید امرایی” در یک مرکز درمانی مورد ارزیابی قرار گرفت که ماحصل این تحقیق نشان داد افراد مبتلا به اختلال دو جنسی پیش از عمل نهایی با این روش می توانند با کنار آمدن با شخصیت جدید خود آینده امیدوار کننده ای را برای خود ورق بزنند .
در این پژوهش به اثبات رسید که بیماران تراجنسی پیش از عمل نهایی و برای آزمودن خود و کنار آمدن با نقش جنسیتی جدید توسط نمایش درمانگران به مدت شش ماه تمرین نقش جدید را به انجام رساندند ودر نهایت توانستند با شخصیت جدید خود به درستی وکم دردسر تر کنار بیایند ایجاد خوشبینی و نگاه مثبت به آینده در این افراد به جایی رسید که برای عمل جراحی نهایی لحظه شماری می کردند .
غلبه بر اختلالات شخصیتی ، آینده نگری مثبت ، خوشبینی دوری از یاس و ناامیدی و ....از جمله مواردی بود که در این افراد متبلور شد امروزه این شیوه درمان کمکی در بسیاری از مراکز درمانی دنیا مورد استفاده قرار می گیرد که تحقیق حاضر ما را برای رسیدن به جایگاه مطلوب در این عرصه امیدوار کرده است .
گفتنی است در ایران این شیوه درمان غیر دارویی برای نخستین بار توسط مجید امرایی نمایش درمانگر برروی گروهی چهار نفره مورد آزمون قرار گرفت که مراجعان پس از شش ماه آمادگی خود را برای ورود در نقش جنسیتی جدید اعلام داشتند تحقیقی که به عنوان یکی از مهمترین و موثر ترین روش های کنار آمدن این گونه افراد برای مواجهه با نقش جدید خود است .
سالها است که با صدور حکم شرعی و تاریخی حضرت امام خمینی (ره)، مبنی بر مجاز بودن عمل تغییر جنسیت میگذرد بیماران دو جنسی (هرموفرودیت) و صدها بیمار تراجنسیتی (ترانسکشوال) توانستهاند با حمایت شرع و قانون، تحت عمل تغییر جنسیت قرار گیرند اما کمتر درمانگری پیش از این عمل جراحی مهم به فکر نمایش درمانی به عنوان روشی کمکی برای این گونه بیماران افتاده بود که تحقیق گروه نمایش درمانی حاضر امیدواری را برای ورود به این بحث مهم بیشتر کرده است و جا دارد مراکز درمانی توجه ویژه ای به این شیوه درمان غیر دارویی که از مقولات مهم هنر درمانی است داشته باشند .
بیماری تراجنسیتی یا ترنسکشوالیسم، به نوعی اختلال جنسیتی گفته میشود که در آن جنسیت جسمی بیمار با جنسیت روحی او در تضاد است و شخص از پذیرش جنسیت ظاهری خود به شدت ناراضی است.
افراد تراجنسیتی (ترانسکشوال) از زمانی که خود را میشناسند, قویاً احساس میکنند که به جنسی مخالف تعلق دارند و در قالب جسمی اشتباه به دنیا آمدهاند . شیوع این پدیده نادر در جنس مذکر بیشتر از جنس مونث است ، به طوری که طبق آمار منتشر شده از سوی سازمان بهداشت جهانی , از هر صد هزار پسر متولد شده یک نفر و از هر چهارصد هزار دختر متولد شده یک نفر، دارای این اختلال هستند.
بر اساس آمارهای موجود در سطح جهان, بین 40 تا 60 درصد از این بیماران به دلیل فشار ناشی از تضاد جسم و روح خود, دست به خودکشی میزنند و بقیه بیماران نیز یا در صورت امکان تغییر جنسیت میدهند و یا به انواع بیماریهای روانی، از جمله افسردگیهای شدید مبتلا میشوند.
تراجنسیتیها، از بدو شناخت خود از سنین زیر سه سال, رفتارها و گرایشات جنس مخالف را از خود بروز میدهند و با وجودی که هیچگونه اختلالی در جسم آنها مشاهده نمیشود, عمیقاً احساس میکنند که در کالبدی اشتباه متولد شدهاند و جنسیت حقیقی آنها با آنچه که هستند، متفاوت است.
بدین ترتیب پسربچههای تراجنسیتی گرایش به انجام بازیهای دخترانه دارند, از پوشیدن لباسهای پسرانه متنفرند و رفتاری دخترانه را از خود بروز میدهند. دختربچههای تراجنسیتی نیز حرکات و رفتارهای پسرانه دارند و از انجام کارها و بازیهای دخترانه امتناع میکنند.
این در حالی است که خانواده و جامعه همواره از این کودکان انتظار دارند، نقشهای متناسب با جنسیت خود را بپذیرند و آنها را به خاطر انجام حرکات و رفتارهای جنس مخالف سرزنش کرده و تحت فشار قرار میدهند. این فشارهای بیرونی و تضادهای درونی, بحرانهای شدیدی را در بیمار به وجود میآورد.
با بالاتر رفتن سن تراجنسیتیها و ورود آنها به مدرسه و اجتماع, این بحرانها بسیار مخربتر میشوند و در دوران بلوغ و رسیدن به تضادهای خاص این برهه, آسیبهای ناشی از بیماری به اوج خود میرسند. به طوری که پس از سنین بلوغ، بیشتر این بیماران یا خودکشی میکنند و یا به انواع بیماریهای حاد روانی, دچار میشود.
در این میان، با توجه به حاکم بودن فرهنگ مردسالاری و انتظاراتی که در جامعه از پسران میرود, فشارهای وارد بر پسران تراجنسیتی بسیار بیشتر است و این بیماران به خاطر فشارها و تضادهای سنگین ناشی از نارضایتی شدید از جنسیت خود و فشار و آزار خانواده اجتماع, دچار آسیبهای شدیدتری میشوند.
بیماری تراجنسیتی تا اوایل قرن بیستم از لحاظ علمی تعریف نشده بود و پزشکان و روانپزشکان, آنرا در ردیف همجنسگرایی طبقهبندی میکردند؛ اما تحقیقات بیشتر نشان داد که تراجنسیتیها با وجود گرایش جنسی و عاطفی به جنس موافق و عدم گرایش جنسی به جنس مخالف, با همجنسگرایی تفاوت عمدهای دارند.
تفاوت این دو گروه نیز در این است که همجنسگرایان از جنسیت خود رضایت کامل دارند، در حالی که مشکل اصلی تراجنسیتیها جنسیت متضاد آنها است. این تفاوت، محققان را بر آن داشت تا تحقیقات گستردهای را در مورد منشاء این بیماری انجام دهند. آزمایشات ژنتیکی, هورمونی و اورولوژی اختلال خاصی را نشان نمیداد و آزمایشات و روشهای مختلف روانکاوی و رواندرمانی نیز راه به جایی نمیبرد. تا اینکه در سال 1996 پزشکان هلندی با کالبد شکافی مغز 6 بیمار ترانسکشوال دریافتند که در این بیماران بخش قدامی (پایانه BS ) غده هیپوتالاموس مغز که در برگیرنده خصوصیات جنسیتی انسان است, شبیه به جنس مخالف است.
به عبارتی، جنسیت مغز این بیماران با جنسیت فیزیکی آنها در تضاد است. این پزشکان معتقدند که این اختلال مغزی در دوران جنینی به وجود میآید و از آنجا که نمیتوان به این بخش از مغز دسترسی پیدا کرده و در آن تغییری به وجود آورد, این اختلال پدیدهای مادرزادی و کاملاً طبیعی است که قابل تغییر نیست و تنها راه نجات بیماران تراجنسیتی از مشکلات ویرانگر و طاقتفرسایشان, این است که جسم آنها را با روح و مغزشان تطبیق داده و آنها را تحت عمل تغییر جنسیت قرار دهیم.
اما در مقابل، بسیاری دیگر از متخصصان و کارشناسان این نظر را قطعی نمیدانند و احتمال اینکه عوامل محیطی و خارجی در به وجود آمدن اختلال تراجنسیتی موثر باشند را رد نمیکنند.
دکتر کاهانی، که جدیداً کتاب "اختلال هویت جنسی" را در مورد بیماری تراجنسیتی نوشته، معتقد است؛ منشاء اصلی این پدیده دقیقاً مشخص نیست و به طور قاطع نمیتوان گفت که چه عواملی در به وجود آمدن آن دخالت دارند.
وی میافزاید: عواملی همچون تاثیر خانواده و دریافتهای حسی فرد در سنین زیر 5 سال، میتواند از جمله عوامل بیرونی به وجود آورنده این اختلال به شمار آید. به عنوان مثال والدینی که از جنسیت فرزندشان راضی نیستند و با سپردن نقشهای جنس مخالف به فرزندشان به نوعی سعی در پر کردن این خلاء دارند, میتوانند در او اختلالات هویت جنسی به وجود آورند.
به گفته کاهانی، در انسانهای متعارف جامعه, جنس و هویت جنسی در راستای یکدیگر قرار دارند که همین, هویتی یگانه را ایجاد میکند؛ اما در صورتی که این دو مقوله در تقابل با یکدیگر قرار گیرند, این امر هویتی ناهمگن و متضاد را به وجود میآورد.
وی، با تاکید بر اینکه در حال حاضر تنها راه متعارف درمان این بیماری, تغییر جنسیت از طریق عمل جراحی یا هورمون درمانی است، میگوید: کسانی که امکان این کار برایشان وجود ندارد، چارهای جز کنار آمدن با شرایط موجود و پذیرش وضعیت خود ندارند و سایر راههای پیشنهاد شده برای درمان این بیماران, تاکنون راه به جایی نبرده است.
کاهانی در عین حال تاکید میکند: باید در ارایه مجوزهای عمل تغییر جنسیت دقت و حساسیت فراوانی صورت گیرد؛ چرا که بسیاری از متقاضیان عمل در واقع تراجنسیتی نیستند و داشتن انحرافات جنسی و سایر اختلالات دیگر، آنان به سمت عمل سوق میدهد.
وی میافزاید: ویژگی بارز افراد تراجنسیتی این است که این بیماران خواستار یک زندگی سالم و طبیعی هستند و برای دور شدن از اختلال هویت جنسی و اجتناب از یک زندگی نامتعارف و غیراخلاقی به عمل تغییر جنسیت روی میآورند.