مقالات

تصاویر بیشتر تصاویر بیشتر تصاویر بیشتر تصاویر بیشتر
۱۶ آذر ۱۳۸۸

در ادامه آشنایی با تئاتر و فضا های فرهنگی و هنری خصوصا تئاتر کشورها این بار به تشریح فعالیت های هنری و فرهنگی در کشور " ازبکستان " به عنوان یکی از جمهوری های استقلال یافته " اتحاد جماهیر شوروی" پیشین می پردازیم .

ازبکستان کشوری است که تا پیش از استقلال در عرصه های مختلف خصوصا عرصه فرهنگی به شیوه ای متمرکز و در راستای فرهنگ روسی فعالیت می کرد اما درعین حال در بخش های مختلف فرهنگی و هنری خصوصا هنر تئاتر نیم نگاهی به هنر بومی منطقه و آیینی مرمان آن سامان با آیین ها ورسوم متنوع داشت است .

پس از نفوذ روسیه در ازبکستان، تئاتر روسی در آن منطقه رایج شد. در دهه 1920 در میان روشنفکران ازبکستان نهضتی در جهت ایجاد تئاتری مستقل با فرهنگ و تمدن این منطقه رایج گشت و تئاتری با شمایل اروپایی اما با محتوای فرهنگی ازبکی پا به عرصه ظهور نهاد .

اوضاع اجتماعی، فرهنگی و آموزشی در کشور ازبکستان : در واقع نام جمهوری ازبکستان پس از حاکمیت بلشویک ها و تجزیه ترکستان و ماوراءالنهر در سال 1924 به سرزمینی داده شد که اغلب شهر های موجود در محدوده آن مرکز تمدن ماوراءالنهر به شمار می رفت که خود بخش مهمی از تمدن ایران بود.

در کشور ازبکستان شهر های مهمی چون " سمرقند"، "بخارا "،"خیوه "، " چاچ "، " اورگنج "، " فرغانه " و " ترمذ " محل پرورش شخصیت های بزرگ علمی و اسلامی و هم چنین وقوع حوادث تاریخی با اهمیت هستند که مرور این وقایع و شخصیت های تاثیرگذار در فرهنگ است کشور تاثیرات بسیاری داشته است.

ازبک ها که قبل از شکل گیری جمهوری ازبکستان ایلاتی کوچ رو و نیمه کوچ روی ترک بودند به عنوان بخشی از جامعه ماوراءالنهر کهن و تاریخی شناخته می شدند و فقط در بخشی از این سرزمین می زیستند آنها زبان ازبکی که لهجه ای از ترکی جغتائی بود ، سخن می گفتند.

هر چند که قبل از انقلاب بلشویکی زبان عمده مردم ماوراءالنهر که امروزه قسمت عمده ای از آنان در محدوده ازبکستان قرار دارد، زبان فارسی و فارسی دری بود و تنها در تاشکند و فرغانه زبان ازبکی رواج داشت ، ولی پس از آن زبان ازبکی گسترش یافته ، امروزه غالب مردم با این زبان سخن می گویند. متاسفانه سیاست استالینی در ایجاد تفرقه میان مسلمانان ماوراءالنهر به وسیله فراهم آوردن یک رشته موانع مصنوعی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آثار خود را بر جای گذاشته، موجب رویارویی بعدی اقوام ساکن در این جمهوری ها شد.
امروزه ازبک ها در جهت احیای سنت های گذشته که غالبا ریشه در آداب ایرانی و اسلامی دارد علیرغم تبلیغات سو ء گام های بلندی برداشته که در این راستا می توان به برگزاری پر شکوه نمازهای اعیاد فطر و قربان و مراسم جشن های نوروزی و همچنین احیای مساجد و مدارس علمیه اشاره کرد.

ازبک ها که از قدیم الایام نسبت به هویت ملی خود تعصب داشته، بر اساس این تعصب جذب فرهنگ روس های حاکم در زمان حکومت کمونیست ها نشدند و پس از استقلال در جهت تقویت زبان ازبکی برآمده آن را در سراسر ازبکستان و در تمامی ادارات و مراکز دولتی و آموزش تحمیل کردند. آنها روس های مقیم را مجبور به فراگیری این زبان کرده اند در حال حاضر روابط اجتماعی در میان ازبک ها متاثر از سنت های قدیمی بوده و از آنها در انجام مراسم خاص مانند ازدواج ، تولد، وفات از لباس های محلی استفاده می کنند.

نفوذ ادیان در اوضاع فرهنگی کشور ازبکستان : مردم آسیای مرکزی وارث تمدن های کهن هستند که برخی از آنها قبل از اسلام بوده اند. اما این دین اسلام است که طی هزار سال در گستره ای عظیم، زندگی روزمره مردم آسیای مرکزی و به ویژه ازبکستان را هدایت کرده است.

از اواسط قرن 10 تا پایان قرن 16 م ، اسلام بعنوان مهمترین دین در این منطقه شناخته شد و آسیای مرکزی به یکی از معتبر ترین کانون های فرهنگی جهان اسلام تبدیل شد . شهر های بخارا و سمرقند از قرن 3 هجری به بعد بعنوان دو مرکز مهم تدریس علوم اسلامی شناخته شد و علمای مسلمان از نقاط مختلف گیتی جهت کسب تازه ترین برداشت ها از اسلام به آن دیار شتافتند.
در طول این 6 قرن بخارا مهد اسلام نامیده می شد. با توجه به همین ویژگی و علمای اسلامی که ساکن این شهر بوده اند، در حال حاضر این شهر را ( بخارای شریف ) می نامند.

از همان ابتدای اشاعه اسلام در این خطه، تصوف در ازبکستان رو به شکوفایی نهاد. بخارا و خیوه که دو مرکز از مهمترین مراکز تعلیمات صوفیه در قرون وسطی به شمار می رفتند، در ازبکستان کنونی واقعشده اند.

هر دوی این مراکز در اشاعه مکاتب تصوف در کل جهان اسلام از اهمیت شایانی برخوردار بودند." نجم الدین کبری" (1221-1145م) در خیوه به تعلیم طریقتی پرداخت که به «کبرویه» معروف شد. "بهاءالدین نقشبند "در بخارا مسلک نقشبندیه معروف به طریقت خواجگان را اشاعه داد.

این دو به ویژه نقشبندیه نفوذ ریشه داری یافت و در سراسر آسیای مرکزی، قفقاز و نواحی ولگا، اناتولی، کردستان و هند منتشر شد.

اکنون نیز بزرگترین فرقه تصوف است و همچنان پیروانی را در خاور و باختر به خود جذب می کند. همچنین " یسویه " در تمام ناحیه "قادریه " در فرغانه و "چشتیه" در شهر "خوقند" پیروان زیادی دارند. مدفن "بهاءالدین نقشبند "درست در کنار بخارا است که در 1543 م امیر عبد العزیز خان مرقدی بر مزارش ساخت.

حتی امروزه هم بهاءالدین از چنان حرمت و نفوذی برخوردار است که بسیاری تصور می کنند اگر دو یا سه بار به زیارت مرقدش بروند گویی به زیارت کعبه نایل شده اند.

تئاتر مدرن در ازبکستان : بنیانگذار تئاتر مدرن در کشور ازبکستان شخصیتی فرهنگی و مهم در عالم هنر این کشور است که صد البته در اغلب جمهوری های استقلال یافته هم شناخته شده است یعنی " حمزه حکیم زاده نیازی " .

نام نیازی در تاریخ تئاتر مدرن ازبکستان به عنوان یکی از پیشگامان تئاتر مدرن این کشور آمده است وی در سال 1918 در شهر " فرغانه " یکی از شهر های فرهنگی کشور ازبکستان اولین تئاتر به شیوه مدرن را تشکیل داد.

در ادامه این اقدام وی در سال های 1918 -1919 تئاتر های روسی در " تاشکند " و " سمرقند " دو شهر مهم و فرهنگی دیگر کشور ازبکستان به راه افتاد که ایجاد این سه تئاتر جدید موجب تحول درعرصه هنر های نمایشی در این کشور شد .

بعدها و در ادامه راه اندازی فعالیت های نمایشی و احداث تالار های مستقل تئاتری با فرهنگ منطقه ای کشور ازبکستان در سال 1939 تئاتری تحت عنوان " مقیمی " نیز افتتاح و در سال 1945 مؤسسه ای تئاتری و مهم در شهر تاشکند به عنوان اصلی ترین موسسه تئاتری این کشور تاسیس و راه اندازی شد بنیانگذاران این موسسه تئاتری تلاش بسیاری را صرف متمرکز کردن هنرمندان تئاتر و ایجاد تشکیلات تئاتری برای گروه های نمایشی کردند که بعد ها سهم بسیاری در تحول تئاتر در کشور ازبکستان را به عهده داشته اند .

از آن زمان تا کنون تئاتر ازبکستان با الهام از ریشه های غنی فرهنگی ،بومی ومنطقه ای و استفاده از تکنیک و فنون جدید هنری در عرصه تئاتر توانسته است از این کشور به عنوان یکی از مهمترین مراکز تئاتری در سطح جمهوری های استقلال یافته شوروی پیشین به جهانیان معرفی کند بطوری که در حال حاضر ازبکستان یکی از مهمترین مراکز تئاتری در منطقه است .

در کشور ازبکستان در حال حاضر 43 تئاتر مستقل وجود دارد که با پشتوانه های دولتی و خصوصی در این کشور فعالیت می کنند که در این بین تالار و آمفی تئاتر" علی شیرنوائی " بزرگترین تالار تئاتری کشور ازبکستان محسوب می شود .

هنرهای نمایشی و جایگاه اعیاد و رسوم در ازبکستان : در کشور ازبکستان اعیاد و آیین ها ی نمایشی بر اساس فصول سال اجرا می شوند .

مثلا در زمستان ها آیینی تحت عنوان " گپ گشتک " یا به تعبیر ما (شب نشینی )، یا آیین "و یسه یوسون" یا (مسابقه پرخوری) برگزار می شود .

در بهارآیینی تحت عنوان " شاه مای " که به مناسبت اولین شخم زدن زمین برپا می شود و همچنین آیین " لای توتوش " یا (لایروبی نهر ها ) یا آیین نمایشی " سوست خاتون " یا (دعا و نیایش برای بارندگی) برپا می شود .

در تابستان آیینی تحت عنوان "چای ماما " که برای جلوگیری از وزش باد شمال در فصل درو حبوبات اجرا می شود .

در پاییز آیینی تحت عنوان " آبلا برکه" یا الله برکت- برای پر بار بودن محصول در سال اتی برگزار می شود یا آیین "شمال چقیریش " که برای وزش باد شمال در فصل پاییز) برپا می شود همچنین آیین دیگری تحت عنوان " اوزوم سایله " یا (جشن دسته جمعی به مناسبت رسیدن انگور و ده ها آیین نمایشی دیگر که همگی ریشه در فرهنگ کهن این منطقه دارد والبته در ریشه های آیینی با فرهنگ ایرانی هم غرابت نزدیکی دیده می شود .

صاحب نظران معتقدند همین آیین های متنوع و گوناگون باعث شده تا در هر استان شیوه اجرایی آنها با هم متفاوت باشد و شاید به همین دلیل است که نمایش های سنتی و آیینی دراین کشور نسبت به دیگر کشور های همسایه تنوع بیشتری دیده می شود .

نگاهی به دیگر حوزه های فرهنگی در کشور ازبکستان : از ویژگی های سیستم آموزش و پرورش در اتحاد جماهیر شوروی پیشین فراگیر بودن و یک دستی سطح آن بود که ازبکستان نیز ناچار یکی از وارثان این سیستم آموزشی است.

در حال حاضر طبق اعلام مراکز فرهنگی بی سوادی در این کشور تقریبا ریشه کن شده و متخصصان در علوم ریاضی فیزیک ، انرژی و زمین شناسی نیز پیشرفت های قابل توجهی به دست آورده اند .

اما یک سطحی بودن تحصیلات به سطح علمی دانشمندان و تحصیل کرده گان لطمه زده است.از دیگر ویژگی های سیستم آموزشی در نگاه به مسائل مختلف از دریچه ایدئولوژی کمونیستی بوده است که ویژگی مذکور هنوز در طرز تفکر دانشمندان این کشور دیده می شود و این تفکر لطمات زیادی را به سطح علمی در این کشور زده است .

مهمترین مسائل فرهنگی و اجتماعی در ازبکستان : مهمترین معضل فرهنگی و اجتماعی در کشور ازبکستان را می توان حضور اقلیت ها و به ویژه روس ها دانست . پس از فروپاشی شوروی، سیادت سنتی روس ها در منطقه و از جمله ازبکستان از بین رفته است که بطور عمده برای روس ها مشکل روانی ایجاد کرده است.

با توجه به تفاوت عمیق فرهنگی، نه روس ها می توانند سر تسلیم در برابر فرهنگ ازبک ها فرود آورند و نه ازبک ها دوران گذشته را فراموش خواهند کرد.

در حال حاضر مردم ازبک اقلیت روس را علیرغم داشتن مشاغل تخصصی از نظر اجتماعی هم سطح خود نمی دانند که این موضوع مشکلاتی را در پی داشته است .

با توجه به رسوخ اسلام بر هویت رفتار، گرایش ها و شیوه زندگی مردم مسلمان ازبکستان در جنبه های سیاسی و اجتماعی زندگی آنان، هویت جمعی از مردم ازبکستان در مقابل ساکنان غیر مسلمان بطور عمده روسی ، بر پایه احساسات هویت مذهبی مسلمانان بنا شده است. فاصله بین جوامع اروپایی و مسلمان که در عرصه ملی و مذهبی هر دو به چشم می خورد ،مجموعه ارزش های متضاد آنان را تشدید و تماس های دو جامعه را محدود می کند.

پس از به قدرت رسیدن روس ها تقریبا تمام ارزش ها و نهاد های اسلامی غیر قانونی اعلام شدند. در ذیل پاره ای از سیاست های ویژه شوروی برای از بین بردن فرهنگ و سنت مردم آسیای مرکزی آمده است : کاهش میزان پیوستگی با گذشته و به این منظور روس ها کمتر از 20 سال حرف الفبا را از عربی به لاتین و سپس به" کریل " تغییر دادند و همه اینها تحت لوای گسترش سودا در این منطقه صورت پذیرفت.
این سیاست باعث از بین رفتن پیوستگی تاریخی و فرهنگی آسیای مرکزی با گذشته شد . امروزه بیشتر مردم آسیای مرکزی آثار نیاکانشاناز قبیل" ابوریحان بیرونی "،" فارابی" ، " ابن سینا"، "خوارزمی" ، "بخارایی"، "ترمذی"، "رودکی"، "نوایی" و "جامی" را نمی توانند بخوانند.

اقدامات دیگر در جهت نابودی مساجد، بی اهمیت ساختن رعایت پنج اصل دین اسلام ، تشویق به نوشیدن مشروبات الکلی و دیگر کالاهای مصرفی که مسلمانان آنها را فساد می نامند، اغلب با خشونت صورت می پذیرفت.

موسیقی در ازبکستان : سبک های مختلفی از موسیقی در ازبکستان وجود داشته است . تک نوازی، سازهای مسیحی و در نهایت همنوازی مراحل مختلف موسیقی در ازبکستان بوده است . موسیقی ازبکستان را از لحاظ قومی و شرایط اجتماعی و اقتصادی می توان به 4 قسمت تقسیم کرد:
_ 1 موسیقی خوارزم.
_ 2 موسیقی بخارا و( سمرقند).
3 _ موسیقی فرغانه و تاشکند.
4 _ موسیقی سرخان دریا و قشقه دریا.
پس از اشغال ازبکستان، توسط روسیه تزاری ، موسیقی اروپایی وارد فرهنگ ازبکستان شد . سبک ملی موسیقی ازبکستان « مقام » نام دارد.

الات موسیقی ازبکها عبارتند از:" گیجاک"،" کوبوز"،" ساتو" ،" دورما"، "دوتار"، "تنبور"،" عود"،" رباب" ،" چنگ (سیمی)"،" سینبرید" ،" بالابان "، "سورنای"، "کوشنای"، "کرنای"، "دویرا" ،" نقاره" و "چینداول".

زبان و خط در ازبکستان : در حال حاضر خط رسمی این کشور خطی است تحت عنوان "کیریل" و طبق مصوبه شورای عالی جمهوری ازبکستان در تاریخ 20 سپتامبر 1993 از سال 2000 میلادی خط لاتین به جای خط کیریل مورد استفاده قرار گرفت.

هم چنین بر اساس مصوبه یازدهمین اجلاسیه شورای عالی ازبکستان در سال 1989 زبان رسمی این کشور به زبان ازبکی تغییر یافت.

در مصوبه مذکور تصریح شده است که از سال 1997 استفاده از زبان ازبکی در کلیه محاورات رسمی الزامی است و لذا افرادی که از سال 1997 به زبان ازبکی آشنایی نداشته باشند نخواهند توانست به پست دولتی دست یابند.

قابل ذکر است که در بین سال های 1923-1865 خط عربی با تعدیل مختصری در ازبکستان مورد استفاده قرار می گرفته است.

در سالهای 30-1923 تعدیل مجددی در خط عربی به عمل آمد. در سال های 40-1934 خط لاتین در این کشور به عنوان الفبای دوم و از سال 1940 خط کیرل (روسی) به عنوان تنها خط رسمی مورد استفاده قرار گرفت. در سال 1956 در خط کریل نیز تعدیل هایی به عمل آمد.

اقوام و نژادها در کشور ازبکستان : ازبکستان قریب به 129 ملیت مختلف را در خود جای داده است و بیش از 70% جمعیت این کشور را ازبک ها تشکیل می دهند که همین تنوع ملیتی دراجراهای آیین ونمایشی آنها دیده می شود .

اقلیت های عمده این کشور عبارتند از: روس ها، تاجیک ها، تاتارها، قزاق ها، کره ای ها، قرقیزها اوکراینی ها و آلمانی ها.

از : مجید امرایی (تنظیم و گرد آوری)www.amri_1348

منبع : تاریخ سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی جمهوری ازبکستان