۱) زمانی که میخواهیم یک تصویر خوب و عالی و دروغین از خود در برابر مخاطبمان بسازیم . اما چگونه این کار را انجام میدهیم ؟ در گفتن استعدادها ، توانایی های مالی حقیقت را نمیگوییم ویا عیبهای خود را به خوبی ها تبدیل مینماییم و راجع به آنها با افتخار صحبت میکنیم .
۲) برای به دست آوردن یک پست یا شغل ادعای کذب میکنیم و یا برای فروختن مالی که به ما تعلق دارد توضیحاتی را ذکر میکنیم که حقیقت ندارد . فقط برای اینکه جنس خود را به قیمت بالاتری بفروشیم این کار را انجام میدهیم .
۳) به خاطر کاری که انجام داده ایم و برای اینکه مجازات نشویم دروغ میگوییم. این نوع دروغ بیشتر بین بچههای کوچک و نوجوانان باب است .نوع دوم: دروغی است که به نیت و قصد بدی نیست و میتوان گفت بیشتر نوعدوستانه است و در موارد زیر به کار میرود : این دروغ را زمانی میگوییم که میخواهیم کسی را ناراحت نکنیم مثلا وقتی کسی نظر ما را درباره لباس جدیدش یا مدل کوتاهی موهایش میپرسد شاید آن مدل و آن لباس به او نیاید اما برای اینکه او را ناراحت نکنیم از دروغ استفاده می نماییم چون مسلما هر کسی سلیقه خود را دارد و نباید سلیقه خودمان را به کسی تحمیل کنیم و یا اینکه در شرایط خاص، خبر بدی را تبدیل به خبر خوب کنیم و کسی را الکی و به خاطر شنیدن این دروغ خوشحال کنیم . روان شناسان در علم روان شناسی این دروغ را " دروغ دفاعی " مینامند . اما چرا دفاعی؟ چون در نهایت ، هدف ما از این دوغ این است که رابطه خود را با دیگران حفظ کنیم و این رابطه از بین نرود. این دروغ را میگوییم چون میترسیم از طرف دیگران مورد بی مهری قرار بگیریم و آنها دیگر ما را دوست نداشته باشند و برای ادامه داشتن ارتباطا طمان با دیگران نظرات خود را پنهان میکنیم تا همچنان مثل همیشه باشیم . اما چرا اغلب دروغ میگوییم؟ بر اساس تحقیقی که در آمریکا انجام شده است ، متوجه شدهاند که همه آدمها در روز بیش از۲ بار دروغ میگویند و البته با توجه به شغل و مسئولیتی که هر کسی دارد تعداد این دروغ ها کم و یا زیاد میشود و بیشتر این دروغ ها به خاطر طفره رفتن ازجواب دادن به سوالات است . با چه هدفی دروغ میگوییم ؟ با این هدف که یک تصویر خوب از خود ارائه دهیم و دیگران ما را بهتر از شخصیتی که داریم، ببینند که این بحث را در علم روان شناسی " خاستگاه و جایگاه دلخواه اجتماعی مینامند. "چگونه تشخیص دهیم که کسی دارد به ما دروغ میگوید ؟ در این جا مهم این است که اگر به کسی و به حرف های او اعتماد ندارید و در درستی صحبت های او شک دارید ، باید در ابتدا کاملا به صحبت های او دقت کنید وبا هوشیاری کامل صحبت هایش را تعقیب کنید تا متوجه شوید، زیرا به قول ما ایرانیها دروغگو، کم حافظه است و صحبت های خود را فراموش میکند و دفعه بعد که در مورد همان موضوع صحبت میشود صحبت های قبلی خود را فراموش میکند و دوباره از نو شروع به دروغ گفتن میکند و در همین جاست که میتوانید مچ او را بگیرید و مطمئن شوید که او فردی دروغگوست و قابل اعتماد نیست . وقتی که از دروغ و دروغ گفتن صحبت میکنیم به جایی میرسیم که دیگر کار از دروغ گذشته و به حد افراطی آن یعنی افسانه بافی رسیده است ، دیگر جلوی این افراد را نمیتوان گرفت. علت و دلیل افسانه بافی افراد یک شوک شدید روحی ، شکست در زندگی شخصی یا اجتماعی یا هر واقعه و رخدادی است که به شخص دیدی منفی نسبت به دنیای بیرون میدهد و برای دور شدن و دفاع از خود به دنیای خیالی و افسانه ای پناهنده میشوند . این افراد از دنیای واقعی فرار میکنند؛ دنیایی که به آنها سختی های بسیاری را تحمیل کرده است و ساکن دنیای خیالی میشوند، زیرا در آنجا آرامش بیشتری را احساس میکنند. افسانه بافی در افراد یک مشکل روانی نیست . این مشکل بستگی به اطرافیان فرد دارد و برای فائق آمدن بر مشکل این افراد باید آنها را نزد یک مشاور و متخصص برد .