مقالات

۰۴ مهر ۱۳۹۱

همانند سایر رویکردهای روان درمانی، این نکته دارای اهمیت است که رهبرانی که از روش های قدرتمند روان نمایشگری استفاده می کنند، از چگونگی دخالت مشکلات شخصی و نیازهای ارضا نشده خود در کارکرد حرفه ای خود آگاه باشند. در این رابطه، پیش از آنکه رهبران بتوانند اثری درمانی بر گروه داشته باشند، باید از مسائل مربوط به انتقال متقابل آگاه باشند. به عنوان مثال، برخی از رهبران ممکن است در مورد آنچه که پیشرفت کند مراجعان خوانده می شود، کم طاقت باشند. آنها ممکن است بواسطه تمایلشان به دستیابی به نتایج سریع تر، به اعمالی که برای برانگیختن هیجانات افراد برای پیشبرد نمایش است، پناه ببرند. رهبران گروه همچنین باید از چگونگی تجربه، بروز و مدیریت احساسات شدید خود آگاه باشند. اگر آنها با هیجانات خود راحت نباشند، احتمال دارد که اعضا را به سمت ابراز نکردن احساساتشان سوق دهند. تعهد مستمر به رشد شخصی خود برای کارگردان ضروری است. آگاه شدن از انتقال متقابل به همان اندازه روان درمانی، در روان نمایشگری نیز دارای اهمیت است (بلانتر،1996)

فلسفه زیربنایی روان نمایشگری با بسیاری از مفروضات درمان وجودی، درمان فردمحور و درمان گشتالتی همگون است، و در همه آنها بر درک و احترام گزاردن به تجربه مراجع و اهمیت رابطه درمانی به عنوان یک عامل درمانی تاکید می شود. اگرچه، مشاورانی که از روان نمایشگری استفاده می کنند، فرض می کنند که نقشی فعال و جهت دهنده در تسهیلگری دارند، این روش ها زمانی که روح از روح فردمحوری تبعیت شود، موثرتر خواهند بود. رهبران گروهی که صادق اند، در برقراری یک رابطه خوب با اعضا موفق اند، می توانند از نظر روان شناختی حضور داشته باشند و سطح بالایی از احترام و توجه مثبت را نسبت به مراجعانش به نمایش گذارند، می توانند به طور موثرتری از فنون روان نمایشگری استفاده کنند. یکی از بهترین احتیاط ها در استفاده مناسب از این فنون این است که کاربست درمانگر مبتنی بر مبنای فلسفه فرد محوری باشد.

آموزش به عنوان یک احتیاط (safeguard)

برای به حداقل رساندن محدودیت ها و مشکلات بالقوه ای که ممکن است در بکارگیری روان نمایشگری وجود داشته باشد، آنهایی که از روان نمایشگری استفاده می کنند باید آموزش و نظارت کافی در این رویکرد را دیده باشند. لوتون (2001) در مورد بکارگیری غیرمسئولانه روان نمایشگری هشدار می دهد. وی معتقد است، کارگردانان ماهر نسبت به اختصاص زمان ضروری برای رشد مهارت هایشان متمایل هستند و یک برنامه آموزشی را تحت نظارت یک کلینیک با تجربه گذرانده اند. روان نمایشگری برای آن دسته از متخصصان بالینی که در قضاوت حرفه ای زمینه خوبی دارند و نسبت به استفاده از روش های سایر دیدگاه ها گشوده اند، مناسب است. به یاد داشتن این نکته ضروری است که درمانگران می توانند جنبه های خاصی از روان نمایشگر را بدون بکارگیری تمام اعمال کلاسیک این روش در مورد بسیاری از جمعیت ها به کار گیرند.

بنابر نظر زرکا مورنو(1987) کارکرد کارگردان پیچیده و متضمن ترکیبی از هنر و علم است. وی معتقد است که آموزش یک کارگردان روان نمایشگری کلاسیک تقریباً دو سال طول خواهد کشید. هرچقدر کارگردان زندگی کاملتری داشته باشد، می تواند به طور موثرتری کارکردهای مورد نیاز روان نمایشگری را کامل کند. هماهنگی میان متغیرهای بیشمار موجود در روان نمایشگری، صرفاً یادگیری یک تکنیک در یک کارگاه آخر هفته نیست. اگرچه برخی از روش های روان نمایشگری را می تواند در سطوح ابتدایی باروش یاد گرفت؛ اما تسلط برمهارتهای یک روان نمایشگر موثر مستلزم صرف صدها ساعت نظارت است.

بلانتر (1996) اشاره می کند که ضروری است کارگردانها دارای دانش عملی، فنی و نظری از فنون روان نمایشگری باشند. برای تصدیق کامل ارزشها و خطرات احتمالی موجود در این تکنیک ها، کارگردانان باید در فرایند یادگیری تجربی این تکنیک ها حاضر شده باشند. آموزش مورد نیاز برای کسب مدرک کامل یک روان نمایشگر، مستلزم داشتن مدرک کارشناسی ارشد در یکی از حرفه های یاری رسان و بیش از 780 ساعت کار تجربی با تحت نظارت است. مدرک شامل یک امتحان در مورد مسائل اخلاقی، دانش عملی و نظری و مشاهده مهارت های فرد در رهبری روان نمایشگری است.

دانشجویان روان نمایشگری باید این فرایند را با تمام نقشهای موجود تجربه کنند؛ یاریگر، حضار، کارگردان و خصوصاً فرد اول. با قرار گرفتن در فرایند روان نمایشگری، نه تنها افراد چیزهای بسیار زیادی در مورد خودشان یاد می گیرند، بلکه حساسیت نسبت به نقش مراجع را نیز گسترش می دهند. رهبری نامناسب– به عنوان مثال، مجبورکردن اعضا به انجام فعالیتی که آمادگی آن را ندارند- می تواند نتایج منفی جدی در پی داشته باشد. برای دستیابی به یک تجربه درمانبخش، کارگردان باید حساسیت و تخصص بالایی داشته باشد.

گروه درمانگرانی که به بکارگیری روان نمایشگری در سبک رهبری خود علاقمندند، باید بدانند که قرار نیست در اولین تلاش های خود در اجرای این روشها موفق باشند. برخی از گروه درمانگران مبتدی، زمانی که به ویژگی های شخصی، مهارتها و دانش مورد نیاز برای ایفای موثر نقش و کارکردهای یک رهبر روان نمایشگری فکر می کنند، دچار یاس می شوند. با انجام تمرین نظارت شده، تجربه به عنوان یک عضو روان نمایشگری و آموزش تخصصی، گروه درمانگران قادر خواهند بود شایستگی لازم برای به کارگیری فنون روان نمایشگری در گروههای خود را به دست آورند.

منابع:

- 1بلانر،دام (1383). درون پردازی روان درمانی با شیوه های نمایشی (تئاتردرمانی)، ترجمه دکتر حسن حق شناس و دکتر حمید اشکانی، تهران: رشد.

- 2جونر، فیل(1383)، تئاتردرمانی و نمایش زندگی، ترجمه چیستا یثربی، تهران: قطره.

- 3محامدی، منیژه (1386). درام درمانی، تهران: قطره.

- 4استفاده از جزوه تئاتردرمانی دکتر احمد اعتمادی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی.

- 5استفاده از ترجمه های دانشجویان دکتری مشاوره در زمینه تئاتردرمانی.